گنجور

غزل شمارهٔ ۶۹

نیم شبی سیم برم نیم مست
نعره‌زنان آمد و در در نشست
هوش بشد از دل من کاو رسید
جوش بخاست از جگرم کاو نشست
جام می آورد مرا پیش و گفت
نوش کن این جام و مشو هیچ مست
چون دل من بوی می عشق یافت
عقل زبون گشت و خرد زیر‌دست
نعره برآورد و به میخانه شد
خرقه به خم در زد و زنار بست
کم زن و اوباش شد و مهره دزد
ره‌زن اصحاب شد و می‌پرست
نیک و بد خلق به یکسو نهاد
نیست شد و هست شد و نیست هست
چون خودی خویش به کلی بسوخت
از خودی خویش به کلی برست
در بر عطار بلندی ندید
خاک شد و در بر او گشت پست

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیم شبی سیم برم نیم مست
نعره‌زنان آمد و در در نشست
هوش مصنوعی: در نیمه‌شب، من با حالت نیمه‌مست و سرمست، به کنار در آمدم و مشغول فریاد زدن شدم.
هوش بشد از دل من کاو رسید
جوش بخاست از جگرم کاو نشست
هوش مصنوعی: عقل و هوش من تحت تأثیر احساسات شدید قرار گرفت و از دل و جانم تحریک و جوش و خروشی به وجود آمد.
جام می آورد مرا پیش و گفت
نوش کن این جام و مشو هیچ مست
هوش مصنوعی: جامی نزد من آورد و گفت: این جام را بنوش و هیچ‌گاه مست نشو.
چون دل من بوی می عشق یافت
عقل زبون گشت و خرد زیر‌دست
هوش مصنوعی: وقتی دل من طعم و بوی عشق را چشید، عقل از کار افتاد و خرد به فرمانبرداری درآمد.
نعره برآورد و به میخانه شد
خرقه به خم در زد و زنار بست
هوش مصنوعی: او فریادش بلند شد و به میخانه رفت، در ورودی را زد و کمربند ریا را بر خود بست.
کم زن و اوباش شد و مهره دزد
ره‌زن اصحاب شد و می‌پرست
هوش مصنوعی: کم‌کم به افراد بی‌مسئولیت و ولگرد تبدیل شد و به دزدی و فریبکاری روی آورد و به جای انجام کارهای درست، به نوشیدن و می‌پرستی مشغول شد.
نیک و بد خلق به یکسو نهاد
نیست شد و هست شد و نیست هست
هوش مصنوعی: خوبی و بدی رفتار انسان‌ها در یک طرف قرار دارد و در نهایت، با وجود همه تغییرات، وجود دارد و ناپدید نمی‌شود.
چون خودی خویش به کلی بسوخت
از خودی خویش به کلی برست
هوش مصنوعی: وقتی انسان تمام وابستگی‌های خود را رها کند و از خودخواهی‌های خویش بگذرد، می‌تواند به مرحله‌ای بالاتر و عالی‌تر از خود برسد.
در بر عطار بلندی ندید
خاک شد و در بر او گشت پست
هوش مصنوعی: در حضور عطار، کسی بلند مرتبه نمی‌شود و در کنار او همه به پستی و سقوط می‌افتند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۹ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۶۹ به خوانش فرید حامد

حاشیه ها

1392/02/30 13:04
وحید

«کف زن و اوباش شد و ...» صحیح به نظر می رسد.

1392/02/30 13:04
امین کیخا

کف زن فکر نکنم کلمه کهنی باشد زیرا ترگمان frappeur است که فرانسوی است اگر کسی میداند مارا بیاگاهاند

1392/02/30 23:04
علیرضا

کم زن به معن متواضع است یعنی کسی که خود را وقعی ننهد و همچنین به معنی سهل انگار و ساده گیر وهمین طور به معنی کسی که در قمار همیشه میبازد

1393/06/05 21:09
بهزاد علوی (باب)

در نسخهٔ دیوان عطار (انتشارات فخررازی) چند فرق هست:
1. نیم شبی سیم برم نیم مست
نعره‌زنان آمد و در در نشست
نیم شبان سیم برم نیم مست
"نیم شبان" که همگونی آن با "نعره زنان" قابل توجه است
2. هوش بشد از دل من کو رسید
هوش بشد از دل من چون رسید
6 کم زن و اوباش شد و مهره دزد
کم زن اوباش شد و مهره دزد
کم زن یعنی کسی‌ که در جمعی از بقیه کوچک تر و پست تر باشد
کم زن اوباش یعنی در میان اوباش هم از بقیه پست تر و بی‌ ارزش تر ...
9 در بر عطار بلندی ندید
در بر عطار بلندی بدید
که " بدید" مقام عطار را ( در آن مبحث ) دقیق تر می‌‌نما یاند

1394/03/12 23:06
تسلیم

به نظر می رسد حرف اضافه ی "بر" جانشین بهتری برای "در" در مصراع دوم باشد؛ چرا که بر در می نشینند نه در یا درون در.

1398/04/17 12:07
رضا چاوشی

مصرع دوم را در جایی اینگونه شنیده ام : نعره زنان آمد و در را شکست . به نظر شما صحیحه ؟

1399/03/07 00:06

کم زن و اوباش شد و مهره دزد
کم زن یعنی کمانچه زن شد و تهی دست و مهربان
مثلا میگویند طرف مهره مار دارد که بقیه خیلی او را دوست دارند
حالا طرف رفته و آن مهره مار را دزدیده و محبوب همگان شده است