گنجور

غزل شمارهٔ ۶۳۶

ای جگرگوشهٔ جگرخواران
غم تو مرهم دل افکاران
درد دردت علاج مخموران
درد عشقت شفای بیماران
در بیابان آرزومندیت
سر فدا کرده صاحب اسراران
غلغلی در فکنده تا به فلک
بر سر کوی تو وفاداران
بر سر کوه نفس در غم تو
رهزن خویش گشته عیاران
همه شب جز تو را نمی‌بینند
دیدهٔ نیم‌خواب بیداران
بر همه عاشقان جهان بفروش
که زبونند این خریداران
کشته‌ای تخم عشق در جانها
هین بباران ز چشم ما باران
جان عطار آرزومند است
برهانش از میان بیکاران

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای جگرگوشهٔ جگرخواران
غم تو مرهم دل افکاران
هوش مصنوعی: ای محبوبی که عشق تو به دل دیوانه‌گان آرامش می‌بخشد، غم تو تسکینی برای دل‌های پر دغدغه و نگران است.
درد دردت علاج مخموران
درد عشقت شفای بیماران
هوش مصنوعی: درد تو، درمانی برای مست‌هاست و عشق تو، شفا بخش بیماران است.
در بیابان آرزومندیت
سر فدا کرده صاحب اسراران
هوش مصنوعی: در بیابان، آرزوی تو را از جان گذشتم و به صاحب اسرار پیوستم.
غلغلی در فکنده تا به فلک
بر سر کوی تو وفاداران
هوش مصنوعی: در خیابان‌های تو شلوغی و سر و صدایی به پا شده است که وفاداران به تو به اوج آسمان می‌رسند.
بر سر کوه نفس در غم تو
رهزن خویش گشته عیاران
هوش مصنوعی: بر بالای کوه، در حال ناله و افسوس، دزدان زندگی‌ام به خاطر غم تو به سراغم آمده‌اند.
همه شب جز تو را نمی‌بینند
دیدهٔ نیم‌خواب بیداران
هوش مصنوعی: در طول شب، چشم‌های بیدار تنها تو را می‌بینند و هیچ چیز دیگری را نمی‌بینند، حتی در خواب نیمه بیدار.
بر همه عاشقان جهان بفروش
که زبونند این خریداران
هوش مصنوعی: به همه عاشقان دنیا بگو که این خریداران بی‌زبان‌اند.
کشته‌ای تخم عشق در جانها
هین بباران ز چشم ما باران
هوش مصنوعی: عشق مانند بذر در دل‌ها کاشته شده است، حالا بیایید از چشمان ما اشک بریزید و باران ایجاد کنیم.
جان عطار آرزومند است
برهانش از میان بیکاران
هوش مصنوعی: جان عطار به شدت تمنا دارد که از میان تمام بی‌خبران و بی‌نواها، راه نجات و آزادی‌اش را بیابد.