گنجور

غزل شمارهٔ ۶۳۴

قصد کرد از سرکشی یارم به جان
قصد او را من خریدارم به جان
گر بسوزد همچو شمعم عشق او
راز عشقش را نگه دارم به جان
عشق او دل خواهد و زین چاره نیست
دل بدادم چون گرفتارم به جان
ماه‌رویا جان من در حکم توست
جان ببر‌، چند آوری کارم به جان‌؟
نی چو عشقم هست جانم گو مباش
من ز جان خویش بیزارم به جان
جانم از شادی نگنجد در جهان
گر دهی ای ماه زنهارم به جان
گر بسوزی بند بندم از جفا
من وفای تو به جان دارم به جان
هرچه فرمایی وگر جان خواهی‌ام
پیشباز آیم به جای آرم به جان
چون دل عطار از زاری بسوخت
کم طلب زین بیش آزار‌م به جان

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قصد کرد از سرکشی یارم به جان
قصد او را من خریدارم به جان
هوش مصنوعی: من با جان و دل قصد دارم که به سرکشی و لجبازی یارم بپردازم، چون برای من او ارزش زیادی دارد.
گر بسوزد همچو شمعم عشق او
راز عشقش را نگه دارم به جان
هوش مصنوعی: اگر مثل شمع بسوزم، عشق او را همیشه در دل نگه می‌دارم.
عشق او دل خواهد و زین چاره نیست
دل بدادم چون گرفتارم به جان
هوش مصنوعی: محبت او، دل مرا می‌طلبد و راهی جز این نیست که دل را به او سپردم، زیرا در عشق او گرفتار شده‌ام و جانم را برایش داده‌ام.
ماه‌رویا جان من در حکم توست
جان ببر‌، چند آوری کارم به جان‌؟
هوش مصنوعی: عشق زیبای من، تو برای من به‌مانند جانم می‌باشی. چرا وقتت را برای من هدر می‌دهی و به من آسیب می‌زنی؟
نی چو عشقم هست جانم گو مباش
من ز جان خویش بیزارم به جان
هوش مصنوعی: نمی‌خواهم در زندگی‌ام عشق تو را داشته باشم، چون من از جان خودم بیزارم.
جانم از شادی نگنجد در جهان
گر دهی ای ماه زنهارم به جان
هوش مصنوعی: جانم از خوشحالی در این دنیا جا نمی‌شود، اگر تو ای ماه، به من آسیبی برسانی.
گر بسوزی بند بندم از جفا
من وفای تو به جان دارم به جان
هوش مصنوعی: اگر تو مرا بسوزانی، من از ظلم و ستمت هیچ شکایتی ندارم. زیرا وفاداری و محبت تو برای من بسیار ارزشمند است و آن را با جانم حفظ می‌کنم.
هرچه فرمایی وگر جان خواهی‌ام
پیشباز آیم به جای آرم به جان
هوش مصنوعی: هر چه بخواهی و اگر جانم را نیز بخواهی، من آماده‌ام که به استقبال بیایم و جان خود را در راهت فدای تو کنم.
چون دل عطار از زاری بسوخت
کم طلب زین بیش آزار‌م به جان
هوش مصنوعی: دل عطار از احساس درد و رنج زیاد سوخته و به همین خاطر از دیگران هیچ چیز نمی‌خواهد، و فقط از آزار و زحمت خود به جانش اشاره دارد.