گنجور

غزل شمارهٔ ۶۳

اگر تو عاشقی معشوق دور است
وگر تو زاهدی مطلوب حور است
ره عاشق خراب اندر خراب است
ره زاهد غرور اندر غرور است
دل زاهد همیشه در خیال است
دل عاشق همیشه در حضور است
نصیب زاهدان اظهار راه است
نصیب عاشقان دایم حضور است
جهانی کان جهان عاشقان است
جهانی ماورای نار و نور است
درون عاشقان صحرای عشق است
که آن صحرا نه نزدیک و نه دور است
در آن صحرا نهاده تخت معشوق
به گرد تخت دایم جشن و سور است
همه دلها چو گلهای شکفته است
همه جان‌ها چو صف‌های طیور است
سراینده همه مرغان به صد لحن
که در هر لحن صد سور و سرور است
ازان کم می‌رسد هرجان بدین جشن
که ره بس دور و جانان بس غیور است
طریق تو اگر این جشن خواهی
ز جشن عقل و جان و دل عبور است
اگر آنجا رسی بینی وگرنه
دلت دایم ازین پاسخ نفور است
خردمندا مکن عطار را عیب
اگر زین شوق جانش ناصبور است

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر تو عاشقی معشوق دور است
وگر تو زاهدی مطلوب حور است
هوش مصنوعی: اگر تو عاشق هستی، معشوق‌ات دور از توست و اگر زاهدی و از دنیا زده‌ای، خواسته‌ات فقط حوریان خواهد بود.
ره عاشق خراب اندر خراب است
ره زاهد غرور اندر غرور است
هوش مصنوعی: راه عاشق پر از مشکلات و نابسامانی است، اما راه زاهد همراه با خودبینی و تکبر است.
دل زاهد همیشه در خیال است
دل عاشق همیشه در حضور است
هوش مصنوعی: دل ریشه‌دار زاهد همیشه در خیال و تصور می‌گذرد، در حالی که دل عاشق همواره در لحظه و در عشق واقعیت را تجربه می‌کند.
نصیب زاهدان اظهار راه است
نصیب عاشقان دایم حضور است
هوش مصنوعی: زاهدان تنها به بیان و نشان دادن راه می‌پردازند، اما عاشقان همیشه در حضور و درک عمیق حقیقت هستند.
جهانی کان جهان عاشقان است
جهانی ماورای نار و نور است
هوش مصنوعی: جهانی که سخن از آن به میان آمده، جهانی است که مختص عاشقان است و فراتر از دوگانگی‌های آتش و نور قرار دارد. این دنیا، دنیای خاصی است که احساسات عاشقانه در آن معنا می‌یابد و حقیقتی عمیق‌تر را در بر دارد.
درون عاشقان صحرای عشق است
که آن صحرا نه نزدیک و نه دور است
هوش مصنوعی: عاشقان در دنیای عشق زندگی می‌کنند، دنیایی که نه به ما نزدیک است و نه از ما دور.
در آن صحرا نهاده تخت معشوق
به گرد تخت دایم جشن و سور است
هوش مصنوعی: در آن بیابان، تخت محبوب قرار دارد و دور آن همیشه جشن و شادی برپاست.
همه دلها چو گلهای شکفته است
همه جان‌ها چو صف‌های طیور است
هوش مصنوعی: دل‌ها مانند گل‌های شکفته و زیبایی هستند و جان‌ها همانند صف‌های پرندگان به نظم و ترتیب قرار گرفته‌اند.
سراینده همه مرغان به صد لحن
که در هر لحن صد سور و سرور است
هوش مصنوعی: تمام پرندگان در یک خانه با صداهای مختلف آواز می‌خوانند و هر یک از این صداها حاوی شادی و خوشحالی خاصی است.
ازان کم می‌رسد هرجان بدین جشن
که ره بس دور و جانان بس غیور است
هوش مصنوعی: از آنچه که به این جشن می‌رسد، هرگز نمی‌توان ترسید، زیرا راه به طولانی است و محبوب بسیار غیرتمند است.
طریق تو اگر این جشن خواهی
ز جشن عقل و جان و دل عبور است
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به راه تو ادامه دهی، باید از لذت‌های عقل و روح و دل فراتر بروی.
اگر آنجا رسی بینی وگرنه
دلت دایم ازین پاسخ نفور است
هوش مصنوعی: اگر به آن مقصد برسی، خوب است، وگرنه دل تو همیشه از این جواب‌ها ناخشنود خواهد بود.
خردمندا مکن عطار را عیب
اگر زین شوق جانش ناصبور است
هوش مصنوعی: افراد خردمند، عطار را به دلیل اشتیاق شدیدش که جانش را ناآرام کرده، سرزنش نکنید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۳ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۶۳ به خوانش فرید حامد