غزل شمارهٔ ۶۱۲
ما در غمت به شادی جان باز ننگریم
در عشق تو به هر دو جهان باز ننگریم
خوش خوش چو شمع ز آتش عشق تو فیالمثل
گر جان ما بسوخت به جان باز ننگریم
هر طاعتی که خلق جهان کرد و میکنند
گر نقد ماست جمله بدان باز ننگریم
سود دو کون در طلبت گر زیان کنیم
ما در طلب به سود و زیان باز ننگریم
گر عین ما شود همه ذرات کاینات
یک ذره ما به عین عیان باز ننگریم
اسرار تو ز کون و مکان چون منزه است
ما تا ابد به کون و مکان باز ننگریم
چون شد یقین ما که تویی اصل هرچه هست
در پردهٔ یقین به گمان باز ننگریم
در کوی تو دو اسبه بتازیم مردوار
هرگز به مرکب و به عنان باز ننگریم
عطار چو کناره گرفت از میان ما
ما از کنار او به میان باز ننگریم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما در غمت به شادی جان باز ننگریم
در عشق تو به هر دو جهان باز ننگریم
هوش مصنوعی: ما در غم تو، حتی به شادی هم نگاه نمیکنیم و در عشق تو، به هیچیک از عالمها توجهی نداریم.
خوش خوش چو شمع ز آتش عشق تو فیالمثل
گر جان ما بسوخت به جان باز ننگریم
هوش مصنوعی: عشق تو مانند آتش است که ما را میسوزاند و این سوزش به ما یا روح ما آسیب نمیزند. ما حتی اگر جان ما را بگیرد، دوباره به آن عشق نگاه نمیکنیم و دل برنمیگردانیم.
هر طاعتی که خلق جهان کرد و میکنند
گر نقد ماست جمله بدان باز ننگریم
هوش مصنوعی: هر کاری که انسانها در دنیا انجام دادند و هنوز هم انجام میدهند، اگرچه ارزشمند است، اما ما به آنها نگاه نمیکنیم.
سود دو کون در طلبت گر زیان کنیم
ما در طلب به سود و زیان باز ننگریم
هوش مصنوعی: اگر در تلاش برای جلب توجه تو، به خود آسیب برسانیم، برای ما مهم نیست که در این مسیر چه سودی یا چه زیانی ممکن است متحمل شویم.
گر عین ما شود همه ذرات کاینات
یک ذره ما به عین عیان باز ننگریم
هوش مصنوعی: اگر همه ذرات جهان به مانند ما شوند، حتی یک ذره از وجود ما را به وضوح نمیتوانیم ببینیم.
اسرار تو ز کون و مکان چون منزه است
ما تا ابد به کون و مکان باز ننگریم
هوش مصنوعی: اسرار و حقایق تو فراتر از زمان و مکان است، پس ما تا ابد به این دنیای مادی و محدود نگاه نخواهیم کرد.
چون شد یقین ما که تویی اصل هرچه هست
در پردهٔ یقین به گمان باز ننگریم
هوش مصنوعی: زمانی که ما به این باور رسیدهایم که تو، ریشه و منبع هر چیزی هستی، دیگر در سایهٔ یقین، به گمان و تردید نگاه نخواهیم کرد.
در کوی تو دو اسبه بتازیم مردوار
هرگز به مرکب و به عنان باز ننگریم
هوش مصنوعی: در مسیر تو با قدرت و شجاعت حرکت میکنیم و هرگز به زین و اسب خود نگاه نمیکنیم.
عطار چو کناره گرفت از میان ما
ما از کنار او به میان باز ننگریم
هوش مصنوعی: وقتی عطار از ما فاصله گرفت، ما هم دیگر به او نگاه نمیکنیم.

عطار