غزل شمارهٔ ۶۰۰
ما ترک مقامات و کرامات گرفتیم
در دیر مغان راه خرابات گرفتیم
پی بر پی رندان خرابات نهادم
ترک سخن عادت و طامات گرفتیم
آن وقت که خود را همه سالوس نمودیم
اکنون کم سالوس و مراعات گرفتیم
در چهرهٔ آن ماه چو شد دیدهٔ ما باز
یارب که به یک دم چه مقامات گرفتیم
بس عقل که شد مات به یک بازی عشقش
ور عقل درو مات نشد مات گرفتیم
چون عقل شد از دست ز مستی می عشق
با دلشدگان راه مناجات گرفتیم
چون شیوه عطار درین راه بدیدیم
آن شیوه ز اسرار و کرامات گرفتیم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما ترک مقامات و کرامات گرفتیم
در دیر مغان راه خرابات گرفتیم
هوش مصنوعی: ما از مقامها و کرامتها دست کشیدیم و در میخانه مغان راهی برای ورود به عالم خراباتیان پیدا کردیم.
پی بر پی رندان خرابات نهادم
ترک سخن عادت و طامات گرفتیم
هوش مصنوعی: من به دنبال رندان و اهل میخانه هستم و عادتهای گفتاری و بزرگنماییها را کنار گذاشتهام.
آن وقت که خود را همه سالوس نمودیم
اکنون کم سالوس و مراعات گرفتیم
هوش مصنوعی: در زمانی که خود را به تظاهر و نفاق آراسته بودیم، اکنون کم کم از این نفاق کاستهایم و به رعایت حال دیگران پرداختهایم.
در چهرهٔ آن ماه چو شد دیدهٔ ما باز
یارب که به یک دم چه مقامات گرفتیم
هوش مصنوعی: وقتی که چشم ما به چهرهٔ زیبا و روشن او افتاد، ای کاش میدانستیم در یک لحظه چهقدر به تعالی و مقامهای رفیع دست یافتهایم.
بس عقل که شد مات به یک بازی عشقش
ور عقل درو مات نشد مات گرفتیم
هوش مصنوعی: عقل خیلیها به خاطر عشق به یک بازی یا رفتار عاشقانه گیج و حیران میشود، اما اگر عقل کسی باز هم نتواند این گیجی را تحمل کند، ما او را شکستخورده میدانیم.
چون عقل شد از دست ز مستی می عشق
با دلشدگان راه مناجات گرفتیم
هوش مصنوعی: وقتی که عقل را به خاطر عشق و شراب از دست دادم، با دلهای عاشق به راز و نیاز پرداختم.
چون شیوه عطار درین راه بدیدیم
آن شیوه ز اسرار و کرامات گرفتیم
هوش مصنوعی: زمانی که ما روش عطار را در این مسیر مشاهده کردیم، از آن روش، که پر از اسرار و کرامتهاست، الهام گرفتیم.