غزل شمارهٔ ۶۰
عشق را گوهر ز کانی دیگر است
مرغ عشق از آشیانی دیگر است
هرکه با جان عشق بازد این خطاست
عشق بازیدن ز جانی دیگر است
عاشقی بس خوش جهان است ای پسر
وان جهان را آسمانی دیگر است
کی کند عاشق نگاهی در جهان
زانکه عاشق را جهانی دیگر است
در نیابد کس زبان عاشقان
زانکه عاشق را زبانی دیگر است
کس نداند مرد عاشق را ولیک
هر گروهی را گمانی دیگر است
نیست عاشق را به یک موضع قرار
هر زمانی در مکانی دیگر است
نی خطا گفتم برون است از مکان
لامکان او را نشانی دیگر است
گرچه عاشق خود در اینجا در میانْست
جای دیگر در میانی دیگر است
جوهر عطار در سودای عشق
گویی از بحری و کانی دیگر است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق را گوهر ز کانی دیگر است
مرغ عشق از آشیانی دیگر است
هوش مصنوعی: عشق، مانند یک جواهر باارزش است که از منبعی متفاوت به دست آمده و پرنده عشق نیز از مکانی دیگر نشات میگیرد.
هرکه با جان عشق بازد این خطاست
عشق بازیدن ز جانی دیگر است
هوش مصنوعی: هر کسی که در عشق خود را به خطر بیندازد، در واقع اشتباه میکند؛ زیرا عشق ورزیدن به معنای جان دادن و قربانی کردن است، و این کار از روحی دیگر ناشی میشود.
عاشقی بس خوش جهان است ای پسر
وان جهان را آسمانی دیگر است
هوش مصنوعی: عاشقی زندگی را بسیار زیبا و دلپذیر میکند، پسر. این دنیا از آنچه میبینی متفاوت و بسیار خاصتر است.
کی کند عاشق نگاهی در جهان
زانکه عاشق را جهانی دیگر است
هوش مصنوعی: کدام عاشق در دنیا به نگاه دیگری توجه میکند؟ چرا که عاشق دنیای خاص و متفاوتی دارد.
در نیابد کس زبان عاشقان
زانکه عاشق را زبانی دیگر است
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند زبان عاشقان را درک کند، زیرا عاشق یک زبان دیگری دارد که فقط خود او میفهمد.
کس نداند مرد عاشق را ولیک
هر گروهی را گمانی دیگر است
هوش مصنوعی: هیچکس از حال و احوال مرد عاشق باخبر نیست، اما هر گروهی نظر و برداشت خاص خود را درباره او دارند.
نیست عاشق را به یک موضع قرار
هر زمانی در مکانی دیگر است
هوش مصنوعی: عاشق هیچگاه در یک حالت ثابت نمیماند و همیشه در جایی دیگر و در حالتی متفاوت قرار دارد.
نی خطا گفتم برون است از مکان
لامکان او را نشانی دیگر است
هوش مصنوعی: من به اشتباه نمیگویم که او از مکانهای عادی خارج است، زیرا او نشانی متفاوت از دیگران دارد.
گرچه عاشق خود در اینجا در میانْست
جای دیگر در میانی دیگر است
هوش مصنوعی: اگرچه عاشق به ظاهر در اینجا حضور دارد، اما در واقع در جایی دیگر مشغول است و در ارتباط با چیز دیگری است.
جوهر عطار در سودای عشق
گویی از بحری و کانی دیگر است
هوش مصنوعی: عطار در عشق به گونهای عاشقانه و عمیق به میدان آمده که گویی از دریا و منابعی دیگر سرشار است.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۶۰ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۶۰ به خوانش فرید حامد
غزل شمارهٔ ۶۰ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
1391/01/09 18:04
نیکی
گر چه عاشق با تو باشد در میان
جای دیگر در میانی دیگر است
1392/02/30 12:04
وحید
«گر بود عاشق خود این جا در میان» می تواند صحیح باشد.
1404/02/23 14:04
سیدمحمد جهانشاهی
عاشقی بس خوش جهان است ای پسر