گنجور

غزل شمارهٔ ۵۹۳

ما درد فروش هر خراباتیم
نه عشوه فروش هر کراماتیم
انگشت‌زنان کوی معشوقیم
وانگشت‌نمای اهل طاماتیم
حیلت‌گر و مهره دزد و اوباشیم
دردی‌کش و کم‌زن خراباتیم
در شیوهٔ کفر پیر و استادیم
در شیوهٔ دین خر خرافاتیم
گه مرد کلیسیای و ناقوسیم
گه صومعه‌دار عزی و لاتیم
گه معتکفان کوی لاهوتیم
گه مستمعان التحیاتیم
گه مست خراب دردی دردیم
گه مست شراب عالم الذاتیم
با عادت و رسم نیست ما را کار
ما کی ز مقام رسم و عاداتیم
ما را ز عبادت و ز مسجد چه
چه مرد مساجد و عباداتیم
با این همه مفسدی و زراقی
چه بابت قربت و مناجاتیم
برخاست ز ما حدیث ما و من
زیرا که نه مرد این مقاماتیم
در حالت بیخودی چو عطاریم
پروانهٔ شمع نور مشکاتیم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما درد فروش هر خراباتیم
نه عشوه فروش هر کراماتیم
هوش مصنوعی: ما کسانی هستیم که درد و رنج‌های دیگران را می‌فروشیم و در پی درمان دردمندی‌ها هستیم. ما به دنبال فریب‌ها و جذابیت‌های ظاهری نیستیم، بلکه به عمق احساسات و مشکلات انسانی می‌پردازیم.
انگشت‌زنان کوی معشوقیم
وانگشت‌نمای اهل طاماتیم
هوش مصنوعی: ما با شادی و شادی‌زنی در کوی معشوقه‌مان به سر می‌بریم و نشان‌دهنده‌ی حقایق پیچیده و غیرمعمول هستیم.
حیلت‌گر و مهره دزد و اوباشیم
دردی‌کش و کم‌زن خراباتیم
هوش مصنوعی: ما فریبکار و دزد و اوباش هستیم و در عین حال دردهای زندگی را تحمل می‌کنیم و از شراب‌خانه به خوبی استفاده می‌کنیم.
در شیوهٔ کفر پیر و استادیم
در شیوهٔ دین خر خرافاتیم
هوش مصنوعی: ما در راه کفر و نادرستی تجربه و مهارت داریم و در مسیر دین و اعتقادات به خرافات و ناچیزات وابسته‌ایم.
گه مرد کلیسیای و ناقوسیم
گه صومعه‌دار عزی و لاتیم
هوش مصنوعی: گاهی در مقام کسی هستیم که به کلیسا می‌رود و ناقوس را به صدا در می‌آورد، و گاهی دیگر در مقام کسی هستیم که به معبد عزی و لات می‌رسد.
گه معتکفان کوی لاهوتیم
گه مستمعان التحیاتیم
هوش مصنوعی: گاهی در کوی الهی مشغول عبادت و ذکر هستیم و گاهی به شنیدن دعاها و تحیت‌ها مشغول می‌شویم.
گه مست خراب دردی دردیم
گه مست شراب عالم الذاتیم
هوش مصنوعی: ما گاهی در حال مستی و خراب هستیم و دردی را احساس می‌کنیم، و گاهی دیگر در حال سرمستی و شادی ناشی از زیبایی‌های دنیا هستیم.
با عادت و رسم نیست ما را کار
ما کی ز مقام رسم و عاداتیم
هوش مصنوعی: ما به رسم و عادت عادت نکرده‌ایم و کار ما فراتر از مقام‌ها و سنت‌هاست.
ما را ز عبادت و ز مسجد چه
چه مرد مساجد و عباداتیم
هوش مصنوعی: ما از عبادت و رفتن به مسجد چه بهره‌ای می‌بریم، در حالی که مردان خدا و اهل صفا خود عبادت و مراکز عبادی هستند.
با این همه مفسدی و زراقی
چه بابت قربت و مناجاتیم
هوش مصنوعی: با وجود تمام فسادها و زشتی‌هایی که در وجودم هست، چه چیزی باعث نزدیکی من به تو و مناجاتم با تو می‌شود؟
برخاست ز ما حدیث ما و من
زیرا که نه مرد این مقاماتیم
هوش مصنوعی: ما و داستان‌های ما از هم جدا شدند، چون ما در این مقام‌ها و موقعیت‌ها مردانه و شایسته نیستیم.
در حالت بیخودی چو عطاریم
پروانهٔ شمع نور مشکاتیم
هوش مصنوعی: در حالت بی‌خودی و شور و حال، مانند عطار هستیم که به پروانه‌ای شباهت داریم که دور شمع می‌چرخد و نوری مانند نور چراغ در دل می‌افکند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۹۳ به خوانش عندلیب