گنجور

غزل شمارهٔ ۵۷۶

این دل پر درد را چندان که درمان می‌کنم
گوییا یک درد را بر خود دو چندان می‌کنم
بلعجب دردی است دردِ عشقِ جانان کاندرو
دردم افزون می‌شود چندان که درمان می‌کنم
چند گویی توبه کن از عشق و زین ره باز گرد
چون توانم توبه چون این کار از جان می‌کنم
از میانِ جان نگیرد عشقِ او هرگز کنار
کز میانِ جان هوای روی جانان می‌کنم
این عجایب بین که نگذارند در گلخن مرا
وانگهی من عزمِ خلوتگاهِ سلطان می‌کنم
عشق تو تاوان است بر من چون نیم در خوردِ تو
مردِ عشق خود تویی پس من چه تاوان می‌کنم
چون دل و جانم به کلّی رازِ عشق تو گرفت
من چرا این راز را از خلق پنهان می‌کنم
نی خطا گفتم، تو و من کی بود در راه عشق
جملهٔ عالم تویی بر خویش آسان می‌کنم
تا گهرهای حقیقت فاش کردم در جهان
با دل عطار دلتنگی فراوان می‌کنم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این دل پر درد را چندان که درمان می‌کنم
گوییا یک درد را بر خود دو چندان می‌کنم
هوش مصنوعی: هرچقدر که سعی می‌کنم این دل پر از درد را درمان کنم، به نظر می‌رسد که در واقع درد دیگری را به آن اضافه می‌کنم و وضعیت را بدتر می‌کنم.
بلعجب دردی است دردِ عشقِ جانان کاندرو
دردم افزون می‌شود چندان که درمان می‌کنم
هوش مصنوعی: عشق محبوب، درد عجیبی است که هرچه بیشتر به آن می‌پردازم، به همان اندازه دردش افزایش می‌یابد و حتی وقتی به درمان آن می‌پردازم، دردم بیشتر می‌شود.
چند گویی توبه کن از عشق و زین ره باز گرد
چون توانم توبه چون این کار از جان می‌کنم
هوش مصنوعی: چند بار می‌گویی که از عشق دست بردار و به راه دیگری برو، اما من چگونه می‌توانم از این عشق فاصله بگیرم، وقتی که این احساس به عمق وجودم نفوذ کرده است؟
از میانِ جان نگیرد عشقِ او هرگز کنار
کز میانِ جان هوای روی جانان می‌کنم
هوش مصنوعی: عشق او هرگز از دل من دور نمی‌شود، چرا که همیشه برای دیدن و بودن در کنار محبوبم در درونم longing دارم.
این عجایب بین که نگذارند در گلخن مرا
وانگهی من عزمِ خلوتگاهِ سلطان می‌کنم
هوش مصنوعی: به تماشا و شگفتی‌هایی نگاه کن که مانع از ورود من به جایی تنگ و تاریک می‌شوند. سپس من تصمیم می‌گیرم به مکانی دنج و آرامگاه پادشاه بروم.
عشق تو تاوان است بر من چون نیم در خوردِ تو
مردِ عشق خود تویی پس من چه تاوان می‌کنم
هوش مصنوعی: عشق تو برای من هزینه‌ای سنگین دارد، چون وقتی به تو نزدیک می‌شوم، خود تو مهم‌ترین و بزرگ‌ترین موضوع عشق من هستی. پس من چه دلیلی دارم که برای این عشق هزینه‌ای بپردازم؟
چون دل و جانم به کلّی رازِ عشق تو گرفت
من چرا این راز را از خلق پنهان می‌کنم
هوش مصنوعی: زمانی که عشق تو کاملاً قلب و جانم را در برگرفته است، چرا باید این احساس عمیق را از دیگران مخفی نگه‌دارم؟
نی خطا گفتم، تو و من کی بود در راه عشق
جملهٔ عالم تویی بر خویش آسان می‌کنم
هوش مصنوعی: من به اشتباه نگفتم، تو و من چه کسی در مسیر عشق هستیم. همهٔ جهان تو هستی و من این موضوع را برای خودم راحت می‌سازم.
تا گهرهای حقیقت فاش کردم در جهان
با دل عطار دلتنگی فراوان می‌کنم
هوش مصنوعی: وقتی که حقیقت‌های ارزشمندی را در دنیا آشکار کردم، دلم برای عطار بسیار می‌سوزد و احساس غم و تنهایی می‌کنم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۷۶ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1398/07/30 12:09
امیرحسین علی محمدی

در مصرع نخست بیت سوم گویا چند گویی توبه کن از عشق و زین ره باز گرد درسته که به اشتباه "چند گویی توبه آن ..." ضبط شده ودر مصرع اول بیت ششم هم کلمه تو در " عشق تو تاوان است بر من چون نیم در خورد تو " اضافی می باشد وبه وزن شعر لطمه زده. لطفا اصلاح بفرمائید...

1398/08/21 05:11
..

عشقِ تو، تاوان‌ْسْت بر من..

1398/08/21 05:11
..

نی خطا گفتم، تو و من کی بود در راه عشق،
جملگی عشق است، این را از مجاز آن می‌کنم..