گنجور

غزل شمارهٔ ۵۷۵

هر زمان بی خود هوایی می‌کنم
قصد کوی دلربایی می‌کنم
گه به مستی های هویی می‌زنم
گه به گریه های هایی می‌کنم
غرقه زانم در بن دریای خون
کارزوی آشنایی می‌کنم
تنگ دل شد هر که آه من شنود
زانکه آه از تنگنایی می‌کنم
چون مرا باد است از وصلش به دست
خویشتن را خاک پایی می‌کنم
ای مرا چون جان ببین زاری من
کین همه زاری ز جایی می‌کنم
گر دمی از دل برآمد بی غمت
این دم آن دم را قضایی می‌کنم
چون غم تو کیمیای شادی است
من غمت را مرحبایی می‌کنم
در غم تو چون کم از یک ذره‌ام
هست لایق گر هوایی می‌کنم
روشنی دیدهٔ عطار را
خاک پایت توتیایی می‌کنم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر زمان بی خود هوایی می‌کنم
قصد کوی دلربایی می‌کنم
هوش مصنوعی: هر بار که از خود بیخود می‌شوم، به شکار محبت و زیبایی می‌روم.
گه به مستی های هویی می‌زنم
گه به گریه های هایی می‌کنم
هوش مصنوعی: گاهی به حالت شادمانی و سرخوشی می‌زنم و گاهی در حالت اندوه و گریه هستم.
غرقه زانم در بن دریای خون
کارزوی آشنایی می‌کنم
هوش مصنوعی: من در عمق دریایی از خون غوطه‌ور شده‌ام و در حال تلاش برای برقراری ارتباط با کسی آشنا هستم.
تنگ دل شد هر که آه من شنود
زانکه آه از تنگنایی می‌کنم
هوش مصنوعی: هر کس که صدای آه من را بشنود، به شدت ناراحت و دلتنگ می‌شود، زیرا من از درونِ تنگنا و فشار، این آه را بلند می‌کنم.
چون مرا باد است از وصلش به دست
خویشتن را خاک پایی می‌کنم
هوش مصنوعی: وقتی که خبر وصل او به من می‌رسد، خود را به نوعی زمین‌گیر می‌کنم و به جایگاه قدم‌های او تقدیم می‌کنم.
ای مرا چون جان ببین زاری من
کین همه زاری ز جایی می‌کنم
هوش مصنوعی: من برای تو مانند جانم ارزش قائلم، هرچند که در این حال، غم و ناله‌ام از جایی دیگر نشأت می‌گیرد.
گر دمی از دل برآمد بی غمت
این دم آن دم را قضایی می‌کنم
هوش مصنوعی: اگر لحظه‌ای بدون فکر به تو از دل برآید، آن لحظه را به قضا و قدر خود تقدیر می‌کنم.
چون غم تو کیمیای شادی است
من غمت را مرحبایی می‌کنم
هوش مصنوعی: غم تو برای من مانند گنجی است که شادی به ارمغان می‌آورد و من با خوشحالی به غمت خوشامد می‌گویم.
در غم تو چون کم از یک ذره‌ام
هست لایق گر هوایی می‌کنم
هوش مصنوعی: در اندوه تو، احساس می‌کنم که حتی کمتر از یک ذره ارزش دارم، اما اگر هوایی عوض کنم، به خاطر توست.
روشنی دیدهٔ عطار را
خاک پایت توتیایی می‌کنم
هوش مصنوعی: من چشمان عطار را با خاک پای تو پر از روشنی می‌کنم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۷۵ به خوانش عندلیب