غزل شمارهٔ ۵۷۷
محلم نیست که خورشید جمالت بینم
بو که باری اثر عکس خیالت بینم
کاشکی خاک رهت سرمهٔ چشمم بودی
که ندانم که دمی گرد وصالت بینم
صد هزاران دل کامل شده در کوی امید
خاک بوس در و درگاه جلالت بینم
همچو پروانه پر و بال زنم در غم تو
گر شبی پرتو آن شمع جمالت بینم
جگرم خون شد از اندیشهٔ آن تا پس ازین
جان و دل خون شود و من به چه حالت بینم
تو مرا دم به دم اندر غم خود میبینی
من زهی دولت اگر سال به سالت بینم
خاک پای تو شدم خون دلم پاک مریز
نی بخور خون دل من که حلالت بینم
گر دهد شرح غمت خاطر عطار بسی
نشوم هیچ ملول و نه ملالت بینم
غزل شمارهٔ ۵۷۶: این دل پر درد را چندان که درمان میکنمغزل شمارهٔ ۵۷۸: چشم از پی آن دارم تا روی تو میبینم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
محلم نیست که خورشید جمالت بینم
بو که باری اثر عکس خیالت بینم
هوش مصنوعی: من در جایی نیستم که بتوانم زیبایی تو را ببینم، اما امیدوارم بتوانم از تصویر خیال تو بهرهمند شوم.
کاشکی خاک رهت سرمهٔ چشمم بودی
که ندانم که دمی گرد وصالت بینم
هوش مصنوعی: ای کاش که غباری از مسیر تو، سرمهٔ چشمانم میشد تا هرگز ندانم که چه زمانی شانس دیدن تو را پیدا میکنم.
صد هزاران دل کامل شده در کوی امید
خاک بوس در و درگاه جلالت بینم
هوش مصنوعی: در خیابان امید، صدها هزار دل که به کمال رسیدهاند را میبینم که به احترام در و درگاه جلال و عظمت تو خاک بوس میکنند.
همچو پروانه پر و بال زنم در غم تو
گر شبی پرتو آن شمع جمالت بینم
هوش مصنوعی: مثل پروانه، به عشق تو پر و بال میزنم، هرگاه شبی روشنایی آن شمع زیباییات را ببینم، در غم تو ذوب میشوم.
جگرم خون شد از اندیشهٔ آن تا پس ازین
جان و دل خون شود و من به چه حالت بینم
هوش مصنوعی: دل من به خاطر فکر کردن به او به شدت ناراحت و افسرده شده است. از حالا به بعد، جان و دل من به خاطر این اندیشهها به درد میآیند و نمیدانم در چه وضعیتی قرار دارم.
تو مرا دم به دم اندر غم خود میبینی
من زهی دولت اگر سال به سالت بینم
هوش مصنوعی: تو همیشه در غم خود در کنار من هستی و من خوشبختم که اگر فقط یک سال یک بار هم تو را ببینم، برایم ارزشمند است.
خاک پای تو شدم خون دلم پاک مریز
نی بخور خون دل من که حلالت بینم
هوش مصنوعی: من به قدری به تو عشق میورزم که خود را به خاک پای تو بدل کردهام و آرزو میکنم که دلbroken من را آبیاری نکنید. حتی اگر درد و رنج من را ببینی، باز هم تو را حلال میکنم.
گر دهد شرح غمت خاطر عطار بسی
نشوم هیچ ملول و نه ملالت بینم
هوش مصنوعی: اگر کسی در مورد غم تو صحبت کند و آن را شرح دهد، من هیچگاه ناراحت نخواهم شد و هیچ گونه بیحوصلگی یا دلزدگی را احساس نخواهم کرد.