غزل شمارهٔ ۵۳۴
گر از میان آتش دل دم برآورم
زان دم دمار از همه عالم برآورم
در بحر نیلی فلک افتد هزار جوش
گر یک خروش از دل پر غم برآورم
گر ماتم دلم به مراد دلم کشم
افلاک را ز جامهٔ ماتم برآورم
هر دم ز آتش دل اخگرفشان خویش
صد شعله زین فروخته طارم برآورم
هر روز صبح را، ز دمم دم فرو شود
زیرا که من دمی که زنم دم برآورم
چون همدمی نیافتم اندر همه جهان
از راز خویش پیش که یکدم برآورم
یکدم که پایبستهٔ صد گونه درد نیست
دستم نمیدهد که مسلم برآورم
چوگان کنم ز آه خود آخر سحرگهی
گردون چو گو به حجلهٔ طارم برآورم
عطار را چگونه رسانم به کام دل
چون من دمی به کام دلم کم برآورم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر از میان آتش دل دم برآورم
زان دم دمار از همه عالم برآورم
هوش مصنوعی: اگر از دل آتشین خود نَفَسی بکشم، در آن لحظه، همه چیز را به هم میزنم و ویران میکنم.
در بحر نیلی فلک افتد هزار جوش
گر یک خروش از دل پر غم برآورم
هوش مصنوعی: در آسمان آبی، اگر هزار امواج برپاشد، تنها با یک فریاد از دل پر اندوه خود میتوانم برآورم.
گر ماتم دلم به مراد دلم کشم
افلاک را ز جامهٔ ماتم برآورم
هوش مصنوعی: اگر غم و اندوه دل من با خواستههای قلبم همراه باشد، میتوانم آسمان را از لباس سیاه اندوه رهایی بخشم.
هر دم ز آتش دل اخگرفشان خویش
صد شعله زین فروخته طارم برآورم
هوش مصنوعی: در هر لحظه از دل خود که همچون آتش میسوزد، شعلههایی را به وجود میآورم که از عشق و تمایل به معشوق ناشی میشود.
هر روز صبح را، ز دمم دم فرو شود
زیرا که من دمی که زنم دم برآورم
هوش مصنوعی: هر روز صبح، زمانی که نفس میکشم، باید خود را آماده کنم زیرا هر دم که میزنم، تخلیهای از نفس خود به حساب میآید.
چون همدمی نیافتم اندر همه جهان
از راز خویش پیش که یکدم برآورم
هوش مصنوعی: وقتی در این دنیا همدمی پیدا نکردم، از رازهای درونم پیش کی صحبت کنم تا یک لحظه آن را بروز دهم؟
یکدم که پایبستهٔ صد گونه درد نیست
دستم نمیدهد که مسلم برآورم
هوش مصنوعی: در یک لحظهای که گرفتار انواع درد و رنج هستم، دستم یاری نمیکند تا بتوانم کاری را انجام دهم.
چوگان کنم ز آه خود آخر سحرگهی
گردون چو گو به حجلهٔ طارم برآورم
هوش مصنوعی: با آه و نالهای که از دل برمیآید، در پایان شب، آسمان را به نام خاصی میخوانم و میخواهم که پردههای زیبایی را بالا ببرم و جایی را آماده کنم.
عطار را چگونه رسانم به کام دل
چون من دمی به کام دلم کم برآورم
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم خواستههای عطار را برآورده کنم، در حالی که خودم هرگز نمیتوانم یک لحظه از خواستههای قلبیام را تحقق بخشم؟