غزل شمارهٔ ۵۲۱
چه سازم که سوی تو راهی ندارم
کجایی که جز تو پناهی ندارم
چگونه کشم بار هجرت چو کوهی
که من طاقت برگ کاهی ندارم
وصال تو یکدم به دستم نیاید
که سرمایه و دستگاهی ندارم
مریز آب روی من آخر که من خود
به نزدیک کس آب و جاهی ندارم
مگردان ز من روی و با راهم آور
که جز عشق رویی و راهی ندارم
چرا دست آلایی آخر به خونم
که شاهی نیم من سپاهی ندارم
مکش ماه رویا من بی گنه را
که جز عشق رویت گناهی ندارم
مرا عفو کن زانکه نزدیک تو من
به جز عفو تو عذرخواهی ندارم
به رویم نگه کن که بر درد عشقت
به جز اشک خونین گواهی ندارم
ز عطار و از شیوهٔ او بگشتم
که جز شیوهٔ چون تو ماهی ندارم
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه سازم که سوی تو راهی ندارم
کجایی که جز تو پناهی ندارم
هوش مصنوعی: نمیدانم چه کار کنم که به تو دسترسی ندارم، تو کجا هستی که جز تو کسی را برای پناه بردن ندارم؟
چگونه کشم بار هجرت چو کوهی
که من طاقت برگ کاهی ندارم
هوش مصنوعی: چطور میتوانم بار سنگین هجرت را تحمل کنم، در حالی که من حتی توانایی تحمل وزن کم هم ندارم؟
وصال تو یکدم به دستم نیاید
که سرمایه و دستگاهی ندارم
هوش مصنوعی: نمیتوانم لحظهای به تو دسترسی پیدا کنم، چون امکانات و وسایل لازم برای این کار را ندارم.
مریز آب روی من آخر که من خود
به نزدیک کس آب و جاهی ندارم
هوش مصنوعی: آخر آب روی من نریز که من خود به کسی نزدیکتر نیستم و جایی برای من نیست.
مگردان ز من روی و با راهم آور
که جز عشق رویی و راهی ندارم
هوش مصنوعی: هرگز از من روی برنگردان و مرا به راه عشق ببر، زیرا جز عشق نه چهرهای دارم و نه مسیری.
چرا دست آلایی آخر به خونم
که شاهی نیم من سپاهی ندارم
هوش مصنوعی: چرا در انتها باعث آلودگی من به خون میشوی، در حالی که من نه پادشاهی دارم و نه نیرویی برای دفاع؟
مکش ماه رویا من بی گنه را
که جز عشق رویت گناهی ندارم
هوش مصنوعی: از چهرهی زیبای تو، مرا به دردسر ننداز و بیدلیل آزارم نده، چرا که من تنها به عشق تو مشغولم و هیچ گناه دیگری ندارم.
مرا عفو کن زانکه نزدیک تو من
به جز عفو تو عذرخواهی ندارم
هوش مصنوعی: مرا ببخش، زیرا نزد تو تنها راهی که برای جبران دارم، عذرخواهی توست.
به رویم نگه کن که بر درد عشقت
به جز اشک خونین گواهی ندارم
هوش مصنوعی: به من نگاه کن، زیرا من برای نشان دادن درد عشق تو جز اشکهای خونین چیزی ندارم.
ز عطار و از شیوهٔ او بگشتم
که جز شیوهٔ چون تو ماهی ندارم
هوش مصنوعی: من از شیوه و سبک عطار فاصله گرفتم، چون برای من شیوهای مانند تو که ماهی هستی وجود ندارد.