گنجور

غزل شمارهٔ ۵۲۰

بی تو زمانی سر زمانه ندارم
بلکه سر عمر جاودانه ندارم
چشم مرا با تو ای یگانه چه نسبت
چشم دو دارم ولی یگانه ندارم
مرغ توام بال و پر بریخته از عشق
در قفسی مانده آب و دانه ندارم
عشق تو بحری است من چو قطرهٔ آبم
طاقت آن بحر بی کرانه ندارم
مرغ شگرفی و من ضعیف ستم‌کش
در خور تو هیچ آشیانه ندارم
زهره ندارم که در وصل تو جویم
بهره ز وصل تو جز فسانه ندارم
رو که به یک بازیم که غمزهٔ تو کرد
مات چنان گشته‌ام که خانه ندارم
گر به بهانه مرا همی بکشی تو
چو تو کشی راضیم بهانه ندارم
ناوک هجر تو را به جز دل عطار
در همه آفاق یک نشانه ندارم

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی تو زمانی سر زمانه ندارم
بلکه سر عمر جاودانه ندارم
هوش مصنوعی: بی تو، نه وقتی برای خوشی‌های دنیا دارم و نه عمری برای زندگی ابدی.
چشم مرا با تو ای یگانه چه نسبت
چشم دو دارم ولی یگانه ندارم
هوش مصنوعی: چشم من با تو چه ارتباطی دارد؟ من دو چشم دارم، اما هیچ کسی مانند تو ندارم.
مرغ توام بال و پر بریخته از عشق
در قفسی مانده آب و دانه ندارم
هوش مصنوعی: پرنده‌ای از عشق در قفسی گرفتار شده است و نه آبی برای نوشیدن دارد و نه دانه‌ای برای خوردن.
عشق تو بحری است من چو قطرهٔ آبم
طاقت آن بحر بی کرانه ندارم
هوش مصنوعی: عشق تو مانند دریایی وسیع و بی‌کران است و من تنها یک قطره‌ی آب هستم که توانایی تحمل عظمت و وسعت آن دریا را ندارم.
مرغ شگرفی و من ضعیف ستم‌کش
در خور تو هیچ آشیانه ندارم
هوش مصنوعی: تو پرنده‌ای بزرگ و باشکوه هستی، در حالی که من موجودی ضعیف و زخم‌خورده هستم. من هیچ مکانی مناسب برای تو ندارم و نمی‌توانم میزبان تو باشم.
زهره ندارم که در وصل تو جویم
بهره ز وصل تو جز فسانه ندارم
هوش مصنوعی: من جرأت ندارم که از وصال تو بهره‌مند شوم، زیرا از وصال تو فقط داستان‌هایی به یاد دارم.
رو که به یک بازیم که غمزهٔ تو کرد
مات چنان گشته‌ام که خانه ندارم
هوش مصنوعی: من به قدری تحت تأثیر نگاه تو قرار گرفته‌ام و مجذوب زیبایی‌ات هستم که مانند یک باز یکدست شدم، به طوری که حتی حس می‌کنم دیگر جایی برای سکونت ندارم.
گر به بهانه مرا همی بکشی تو
چو تو کشی راضیم بهانه ندارم
هوش مصنوعی: اگر بهانه‌ای برای کشتن من داشته باشی، به این کار راضی‌ام، چرا که خودت این کار را می‌کنی و من بهانه‌ای برای اعتراض ندارم.
ناوک هجر تو را به جز دل عطار
در همه آفاق یک نشانه ندارم
هوش مصنوعی: دلم برای دوری تو به شدت می‌تپد و هیچ نشانه و یادگاری از این عشق در جهان جز دل پر احساس من نیست.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۲۰ به خوانش عندلیب