غزل شمارهٔ ۵۰۲
رفتم به زیر پرده و بیرون نیامدم
تا صید پردهبازی گردون نیامدم
چون قطب ساکن آمدم اندر مقام فقر
هر لحظه همچو چرخ دگرگون نیامدم
بنهادهام قدم به حرمگاه فقر در
تا هرچه بود از همه بیرون نیامدم
زر همچو گل ز صره از آن ریختم به خاک
تا همچو غنچه با دل پر خون نیامدم
از اهل روزگار به معیار امتحان
کم نیستم به هیچ، گر افزون نیامدم
همچون مگس به ریزهٔ کس ننگریستم
هر چند چون همای همایون نیامدم
منت خدای را که اگر بود و گر نبود
در زیر بار منت هر دون نیامدم
هر بی خبر برون درست از وجود من
آخر من از عدم به شبیخون نیامدم
عطار پر به سوی فلک همچو جبرئیل
راه زمین مرو که چو قارون نیامدم
غزل شمارهٔ ۵۰۱: دوش از وثاق دلبری سرمست بیرون آمدمغزل شمارهٔ ۵۰۳: تو میدانی که در کار تو چون مضطر فرو ماندم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رفتم به زیر پرده و بیرون نیامدم
تا صید پردهبازی گردون نیامدم
هوش مصنوعی: به زیر پرده رفتم و مدت زیادی در آنجا ماندم، تا زمانی که بالاخره نتوانستم از بازی و ترفندهای دنیا دور بمانم.
چون قطب ساکن آمدم اندر مقام فقر
هر لحظه همچو چرخ دگرگون نیامدم
هوش مصنوعی: من مانند قطبی ثابت و آرام در جایگاه فقر قرار گرفتهام و هر لحظه مانند چرخ دگرگون نشدهام.
بنهادهام قدم به حرمگاه فقر در
تا هرچه بود از همه بیرون نیامدم
هوش مصنوعی: در جستجوی فقر و نیاز، قدم به مکان مقدسی گذاشتهام تا از هر چیزی که دارم، دست بکشم و بیرون نیایم.
زر همچو گل ز صره از آن ریختم به خاک
تا همچو غنچه با دل پر خون نیامدم
هوش مصنوعی: من زر را مانند گل از صره به زمین ریختم تا به مانند غنچه، با دلی پر از درد و غم پیش نیایم.
از اهل روزگار به معیار امتحان
کم نیستم به هیچ، گر افزون نیامدم
هوش مصنوعی: من در میان مردم زمانهام از دیگران کم نیستم، اگر هم برتری ندارم، دستکم کمبود ندارم.
همچون مگس به ریزهٔ کس ننگریستم
هر چند چون همای همایون نیامدم
هوش مصنوعی: من به جزئیات و افتهای دیگران توجه نکردم، هرچند که مانند یک پرندهٔ بزرگ و باعظمت به عرصهٔ بزرگ زندگی نرسیدم.
منت خدای را که اگر بود و گر نبود
در زیر بار منت هر دون نیامدم
هوش مصنوعی: به خاطر لطف و بزرگی خداوند شکرگزارم که در هر شرایطی، چه موجود باشد و چه نباشد، زیر بار منت دیگران قرار نگرفتم و مستقل ماندم.
هر بی خبر برون درست از وجود من
آخر من از عدم به شبیخون نیامدم
هوش مصنوعی: هر کسی که از حال من بیخبر است، نمیداند که من از چیزی به وجود نیامدهام و اینطور نیست که از عدم به زندگی آمده باشم.
عطار پر به سوی فلک همچو جبرئیل
راه زمین مرو که چو قارون نیامدم
هوش مصنوعی: عطار به آسمان پرواز میکند مانند جبرئیل و به هیچ وجه نمیخواهد به زمین برگردد، چرا که مانند قارون با ثروت و مادیات نیامده است.