گنجور

غزل شمارهٔ ۴۹۵

هر شبی عشقت جگر می‌سوزدم
همچو شمعی تا سحر می‌سوزدم
بی پر و بال توام تا عشق تو
گاه بال و گاه پر می‌سوزدم
چون کنم در روی چون ماهت نظر
کز فروغ تو نظر می‌سوزدم
چند دارم دیده بر راه امید
کز نظر کردن بصر می‌سوزدم
بی جگر خوردن دمی در من نگر
کز جگر خوردن جگر می‌سوزدم
گفت با من ساز تا کم سوزمت
گر نمی‌سازم بتر می‌سوزدم
سرد و گرمم می‌نسازد بی تو زانک
سوز عشقت خشک و تر می‌سوزدم
تا بخواهم سوختن یکبارگی
هر دم از نوعی دگر می‌سوزدم
تا قدم از سر گرفتم در رهش
از قدم تا فرق سر می‌سوزدم
تن زن ای عطار و عود عشق سوز
تا به خلوتگاه بر می‌سوزدم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر شبی عشقت جگر می‌سوزدم
همچو شمعی تا سحر می‌سوزدم
هوش مصنوعی: هر شب به خاطر عشق تو مانند شمعی می‌سوزم و تا سپیده‌دم ادامه می‌دهم.
بی پر و بال توام تا عشق تو
گاه بال و گاه پر می‌سوزدم
هوش مصنوعی: من بی‌پر و بال هستم و فقط عشق تو را دارم که گاهی مرا به اوج می‌برد و گاهی به سوز و درد می‌اندازد.
چون کنم در روی چون ماهت نظر
کز فروغ تو نظر می‌سوزدم
هوش مصنوعی: هر بار که به چهره زیبایت نگاه می‌کنم، حس می‌کنم چنان نور و درخشندگی‌ای از تو می‌تابد که نگاهم را می‌سوزاند.
چند دارم دیده بر راه امید
کز نظر کردن بصر می‌سوزدم
هوش مصنوعی: چندین بار به امیدی که در راه است دیدم، و از اینکه به آن امید نگاه می‌کردم، چشمانم به شدت می‌سوزد.
بی جگر خوردن دمی در من نگر
کز جگر خوردن جگر می‌سوزدم
هوش مصنوعی: لحظه‌ای به من نگاهی بینداز که چگونه از درد و رنج قلبی خود رنج می‌برم، چراکه این رنج و درد، همچون سوختن جگر مرا می‌آزارد.
گفت با من ساز تا کم سوزمت
گر نمی‌سازم بتر می‌سوزدم
هوش مصنوعی: اگر با من رفیق و همراه شوی، کمتر آزار می‌بینم؛ اما اگر نخواهی با من باشی، اوضاع برایت بدتر خواهد شد و بیشتر تحت فشار قرار می‌گیرم.
سرد و گرمم می‌نسازد بی تو زانک
سوز عشقت خشک و تر می‌سوزدم
هوش مصنوعی: بدون تو نه گرمی دارم و نه سردی حس می‌کنم، چرا که آتش عشق تو در وجودم همواره می‌سوزد، چه در حالی که شاداب هستم و چه در زمان‌های سخت.
تا بخواهم سوختن یکبارگی
هر دم از نوعی دگر می‌سوزدم
هوش مصنوعی: هر بار که می‌سوزم، احساس می‌کنم که سوختن من به نوعی متفاوت از قبل است.
تا قدم از سر گرفتم در رهش
از قدم تا فرق سر می‌سوزدم
هوش مصنوعی: همین که راه او را آغاز کردم، از پا تا فرق سرم را در عشق او سوزاندم.
تن زن ای عطار و عود عشق سوز
تا به خلوتگاه بر می‌سوزدم
هوش مصنوعی: ای عطار، با عشق سوزانی که مانند عود است، زن را به آتش بکش تا در خلوت خود بسوزیم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۹۵ به خوانش عندلیب