گنجور

غزل شمارهٔ ۴۷۹

ساقیا توبه شکستم، جرعه‌ای می ده به دستم
من ز می ننگی ندارم، می‌پرستم می‌پرستم
سوختم از خوی خامان، بر شدم زین ناتمامان
ننگم است از ننگ نامان، توبه پیش بت شکستم
رفتم و توبه شکستم، وز همه عیبی برستم
با حریفان خوش نشستم، با رفیقان عهد بستم
من نه مرد ننگ و نامم، فارغ از انکار عامم
می فروشان را غلامم، چون کنم، چون می‌پرستم
دین و دل بر باد دادم، رخت جان بر در نهادم
از جهان بیرون فتادم، از خودی خود برستم
خرقه از تن برکشیدم، جام صافی در کشیدم
عقل را بر سر کشیدم، در صف رندان نشستم
خرقه را زنار کردم، خانه را خمار کردم
گوشهٔ در باز کردم، زان میان مردانه جستم
ساقیا باده فزون کن، تا منت گویم که چون کن
خیزم از مسجد برون کن، کز می دوشینه مستم
گر چو عطارم که آبم می‌برد از دیده خوابم
بس که از باده خرابم، نیستم واقف که هستم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقیا توبه شکستم، جرعه‌ای می ده به دستم
من ز می ننگی ندارم، می‌پرستم می‌پرستم
هوش مصنوعی: ای ساقی، من دیگر از روی توبه گذشته‌ام، یک جرعه می به دستم بده. من هیچ ترسی از می ندارم و در حقیقت به آن عشق می‌ورزم.
سوختم از خوی خامان، بر شدم زین ناتمامان
ننگم است از ننگ نامان، توبه پیش بت شکستم
هوش مصنوعی: از خوی ناپسند مردم خام و نادان رنجیده‌ام و بخاطر این ناتمامی‌ها بر خود می‌بالم. از ننگ و عیب مشهوران شرمنده‌ام و برای همین، پیش بت شکستم و توبه کردم.
رفتم و توبه شکستم، وز همه عیبی برستم
با حریفان خوش نشستم، با رفیقان عهد بستم
هوش مصنوعی: من از توبه خود دست کشیدم و از تمام عیب‌ها رها شدم. با دوستانم به خوشی نشستم و با رفقایم دوباره پیمان بستم.
من نه مرد ننگ و نامم، فارغ از انکار عامم
می فروشان را غلامم، چون کنم، چون می‌پرستم
هوش مصنوعی: من نه شخصی هستم که به نام و ننگ اهمیت دهم، از مخالفت جامعه بی‌اعتنا هستم. من، که خریدار دل‌ها هستم، باید بگویم که چطور می‌توانم عاشق کسی شوم؟
دین و دل بر باد دادم، رخت جان بر در نهادم
از جهان بیرون فتادم، از خودی خود برستم
هوش مصنوعی: من دین و احساسات قلبی‌ام را از دست دادم و جانم را در آستانه در گذاشته‌ام. از این دنیا خارج شدم و از خودم رهایی یافته‌ام.
خرقه از تن برکشیدم، جام صافی در کشیدم
عقل را بر سر کشیدم، در صف رندان نشستم
هوش مصنوعی: لباس زهد و ریاضت را از تن خود درآوردم و جامی پر از شراب نوشیدم. عقل را فراموش کرده و در جمع عاشقان و خوشگذران نشستم.
خرقه را زنار کردم، خانه را خمار کردم
گوشهٔ در باز کردم، زان میان مردانه جستم
هوش مصنوعی: پوشش خود را تغییر دادم و فضای خانه‌ام را شاداب و پرنشاط کردم. در گوشه در را باز گذاشتم و از آنجا با روحیه‌ای قوی و محکم بیرون رفتم.
ساقیا باده فزون کن، تا منت گویم که چون کن
خیزم از مسجد برون کن، کز می دوشینه مستم
هوش مصنوعی: ای ساقی، شراب بیشتری بریز تا بتوانم حکایت کنم که چرا از مسجد بیرون می‌روم، زیرا من از می شراب آنچنان مست شده‌ام.
گر چو عطارم که آبم می‌برد از دیده خوابم
بس که از باده خرابم، نیستم واقف که هستم
هوش مصنوعی: اگر مانند عطار هستم و اشک‌هایم را از چشمانم می‌ریزم، به خاطر اینکه به شدت تحت تأثیر باده قرار گرفته‌ام و خوابیده‌ام، دیگر از حال خودم خبر ندارم و نمی‌دانم که در چه وضعیتی هستم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۷۹ به خوانش عندلیب

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"توبه‌شکن"
با صدای مهدی قاسمی (آلبوم موسم طرب)

حاشیه ها

1396/12/07 19:03
نادر..

سوختم از خوی خامان، بر شدم زین ناتمامان..

1399/11/16 21:02
شهریار

به به عالی