گنجور

غزل شمارهٔ ۴۷۵

نه ز وصل تو نشان می‌یابم
نه ز هجر تو امان می‌یابم
دشنهٔ هجر توام کشت از آنک
تشنهٔ وصل تو جان می‌یابم
از میان تو چو مویی شده‌ام
که تورا موی میان می‌یابم
به یقین از دهن پرشکرت
اثری هم به گمان می‌یابم
بر رخت تا به نگویی سخنی
می‌ندانم که دهان می‌یابم
در صفات لبت از غایت عجز
عقل را کند زبان می‌یابم
دل و جان بر چو لبت آن دارد
کین همه لایق آن می‌یابم
زان به روی تو جهان روشن شد
که تورا شمع جهان می‌یابم
آنچه از خلق نهان می‌جستم
در جمال تو عیان می‌یابم
بی تو عطار جگر سوخته را
نتوان گفت چه سان می‌یابم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه ز وصل تو نشان می‌یابم
نه ز هجر تو امان می‌یابم
هوش مصنوعی: من نه از بودن تو نشانی می‌گیرم و نه از دوری‌ات آرامش پیدا می‌کنم.
دشنهٔ هجر توام کشت از آنک
تشنهٔ وصل تو جان می‌یابم
هوش مصنوعی: درد جدایی تو مرا به مرگ می‌اندازد، اما از آنجا که برای رسیدن به تو تشنه‌ام، دوباره جان می‌گیرم.
از میان تو چو مویی شده‌ام
که تورا موی میان می‌یابم
هوش مصنوعی: من به قدری تحت تأثیر تو قرار گرفته‌ام که در هر جایی، نشانی از تو را می‌بینم.
به یقین از دهن پرشکرت
اثری هم به گمان می‌یابم
هوش مصنوعی: من به طور یقین از سخنان شگفت‌انگیز تو نشانه‌ای می‌بینم که قابل تصور است.
بر رخت تا به نگویی سخنی
می‌ندانم که دهان می‌یابم
هوش مصنوعی: تا زمانی که بر چهره‌ات چیزی نگوئی، من نمی‌دانم چه چیزی بر زبان می‌آورم.
در صفات لبت از غایت عجز
عقل را کند زبان می‌یابم
هوش مصنوعی: در توصیف ویژگی‌های لبانت، به قدری عقل درمانده می‌شود که از بیان آن ناتوان می‌ماند.
دل و جان بر چو لبت آن دارد
کین همه لایق آن می‌یابم
هوش مصنوعی: دل و جانم را به آن لب‌ها می‌سپارم، زیرا هر آنچه را که شایسته است، در آن می‌یابم.
زان به روی تو جهان روشن شد
که تورا شمع جهان می‌یابم
هوش مصنوعی: جهان به خاطر وجود تو روشن و تابان شده است، زیرا من تو را همچون شمعی در این جهان می‌شناسم.
آنچه از خلق نهان می‌جستم
در جمال تو عیان می‌یابم
هوش مصنوعی: آن چیزی که من در زندگی و از چشم مردم پنهان می‌خواستم، در زیبایی تو به وضوح و روشنی می‌بینم.
بی تو عطار جگر سوخته را
نتوان گفت چه سان می‌یابم
هوش مصنوعی: بدون تو، نمی‌توانم به عطار بگویم که چطور جگر سوخته‌ام را تحمل می‌کنم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۷۵ به خوانش عندلیب