گنجور

غزل شمارهٔ ۴۷۳

از بس که روز و شب غم بر غم کشیده‌ام
شادی فکنده‌ام غم بر غم گزیده‌ام
شادی به روی غم که غمم غمگسار گشت
کم غم چو روی شادی عالم بدیده‌ام
گر نیز شادی است درین آشیان غم
من شادیی ندیده‌ام اما شنیده‌ام
کس را مباد با من و با درد من رجوع
زیرا که درد عشق مسلم خریده‌ام
تا کی ز درد عشق زنم لاف چون ز نفس
دایم به دل رمیده به تن آرمیده‌ام
هرگز دمی نیافته‌ام هیچ فرصتی
چندانکه با سگان طبیعت چخیده‌ام
گرچه قدم نداشته‌ام در مقام عدل
باری ز اهل ظلم قدم در کشیده‌ام
در گوشه‌ای نشسته بسی خون بخورده‌ام
بر جایگه فسرده بسی ره بریده‌ام
عمرم گذشت در بچه طبعی و من هنوز
از حرص و آز چون بچهٔ نا رسیده‌ام
هر روز در خزانهٔ عطار کمتر است
دری که از سفینهٔ دانش گزیده‌ام

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از بس که روز و شب غم بر غم کشیده‌ام
شادی فکنده‌ام غم بر غم گزیده‌ام
هوش مصنوعی: به خاطر تحمل فراوان غم‌ها در روز و شب، دیگر جایی برای شادی در وجودم باقی نمانده و تنها غصه بر غصه افزوده‌ام.
شادی به روی غم که غمم غمگسار گشت
کم غم چو روی شادی عالم بدیده‌ام
هوش مصنوعی: اگر شادی را به‌سوی غم ببرم، می‌بینم که غمم کم‌رنگ شده است. چون روی شادی را دیده‌ام، دیگر از غم ناراحت نیستم.
گر نیز شادی است درین آشیان غم
من شادیی ندیده‌ام اما شنیده‌ام
هوش مصنوعی: اگرچه در این مکان لحظاتی شاد وجود دارد، اما من هرگز شادی واقعی را تجربه نکرده‌ام، فقط درباره‌اش شنیده‌ام.
کس را مباد با من و با درد من رجوع
زیرا که درد عشق مسلم خریده‌ام
هوش مصنوعی: هیچکس را اجازه ندهید که به من یا به رنج‌های من نزدیک شود، زیرا من به‌خاطر عشق، این درد را به صورت قطعی پذیرفته‌ام.
تا کی ز درد عشق زنم لاف چون ز نفس
دایم به دل رمیده به تن آرمیده‌ام
هوش مصنوعی: من تا چه زمانی باید از درد عشق صحبت کنم، در حالی که همیشه به خاطر آن درگیرم و نفس و روح من در دل و جانم هستند ولی بدنم بی‌خبر از این حال و در دلتنگی به سر می‌برد؟
هرگز دمی نیافته‌ام هیچ فرصتی
چندانکه با سگان طبیعت چخیده‌ام
هوش مصنوعی: من هیچ‌گاه فرصتی پیدا نکرده‌ام که به اندازه زمانی که با جانوران طبیعت بوده‌ام، در آرامش و سکوت بگذرانم.
گرچه قدم نداشته‌ام در مقام عدل
باری ز اهل ظلم قدم در کشیده‌ام
هوش مصنوعی: هرچند من در جایگاه انصاف قدمی ننهاده‌ام، اما از سوی اهل ستم، پای در این راه گذاشته‌ام.
در گوشه‌ای نشسته بسی خون بخورده‌ام
بر جایگه فسرده بسی ره بریده‌ام
هوش مصنوعی: در گوشه‌ای نشسته‌ام و به خاطر دردهای بسیار غم و اندوه زیادی را تحمل کرده‌ام. در این مدت سفرهای زیادی را نیز طی کرده‌ام.
عمرم گذشت در بچه طبعی و من هنوز
از حرص و آز چون بچهٔ نا رسیده‌ام
هوش مصنوعی: زندگی‌ام را در نادانی و ساده‌انگاری سپری کردم و هنوز هم به خاطر حرص و طمع مثل کودک نابالغی هستم.
هر روز در خزانهٔ عطار کمتر است
دری که از سفینهٔ دانش گزیده‌ام
هوش مصنوعی: هر روز در ذخیره‌ام از دانش و تجربه کمتر می‌شود، زیرا دری که به این دانش وارد شده‌ام، محدودتر شده است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۷۳ به خوانش عندلیب

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"هنوز"
با صدای ۱۰:۱۰ (آلبوم لیتیوم)

حاشیه ها

1397/09/25 12:11
بهزاد فیروزنیا

در بیت ششم گوییا قافیه ی "چرخیده ام" صحیح است.....

1397/09/21 09:12
سعید اسکندری

چخیدن صحیح است به معنی ستیزه کردن، کوشیدن، دم زدن و سخن گفتن
با چرخیدن اصلا وزن فاسد است