گنجور

غزل شمارهٔ ۴۶۸

کار بر خود سخت مشکل کرده‌ام
زانکه استعداد باطل کرده‌ام
چون به مقصد ره برم چون در سفر
در هوای خویش منزل کرده‌ام
راه خون آلوده می‌بینم همه
کین سفر چون مرغ بسمل کرده‌ام
گر گل‌آلود آورم پایم رواست
کز سرشکم خاک ره گل کرده‌ام
راه بر من هر زمان مشکلتر است
زانکه عزم راه مشکل کرده‌ام
عیش شیرینم برای لذتی
تلخ‌تر از زهر قاتل کرده‌ام
روی جان با نفس کم بینم از آنک
روح ناقص نفس کامل کرده‌ام
حاصل عمرم همه بی حاصلی است
آه از این حاصل که حاصل کرده‌ام
قصهٔ جانم چو کس می‌نشنود
غصهٔ بسیار در دل کرده‌ام
هست دریای معانی بس عظیم
کشتی پندار حایل کرده‌ام
سخت می‌ترسم ازین دریای ژرف
لاجرم ره سوی ساحل کرده‌ام
بیم من از غرقه گشتن چون بسی است
خویش را مشغول شاغل کرده‌ام
چون نمی‌یارم شدن مطلق به خویش
خویشتن را در سلاسل کرده‌ام
بر امید غرقه گشتن چون فرید
روی سوی بحر هایل کرده‌ام

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کار بر خود سخت مشکل کرده‌ام
زانکه استعداد باطل کرده‌ام
هوش مصنوعی: من خودم را به طوری سخت کرده‌ام که کارهایم بسیار دشوار و پیچیده شده‌اند، زیرا توانایی‌هایم را تحت تاثیر قرار داده‌ام.
چون به مقصد ره برم چون در سفر
در هوای خویش منزل کرده‌ام
هوش مصنوعی: زمانی که به هدفم برسم، مانند حالتی است که در سفر، در دنیای خودم اقامت کرده‌ام.
راه خون آلوده می‌بینم همه
کین سفر چون مرغ بسمل کرده‌ام
هوش مصنوعی: در مسیر، نشانه‌هایی از سختی و درد می‌بینم. این سفر برایم بسیار دشوار است، مانند پرنده‌ای زخمی که قادر به پرواز نیست.
گر گل‌آلود آورم پایم رواست
کز سرشکم خاک ره گل کرده‌ام
هوش مصنوعی: اگر پایم را در جایی گل و لای بگذارم، اشک من در این مسیر مانعی ندارد، زیرا من از درد و رنج خود خاک این راه را آغشته به گل کرده‌ام.
راه بر من هر زمان مشکلتر است
زانکه عزم راه مشکل کرده‌ام
هوش مصنوعی: هر بار که می‌خواهم مسیری را طی کنم، این کار برایم دشوارتر می‌شود، زیرا تصمیم به پیمودن راهی سخت گرفته‌ام.
عیش شیرینم برای لذتی
تلخ‌تر از زهر قاتل کرده‌ام
هوش مصنوعی: زندگی شاد و خوشی دارم، اما به خاطر تجربه‌ای تلخ‌تر از زهر، این لذت را ناچیز کرده‌ام.
روی جان با نفس کم بینم از آنک
روح ناقص نفس کامل کرده‌ام
هوش مصنوعی: من بر روی جان خود، به خاطر ناتوانی نفس، کمبودهایی را می‌بینم؛ زیرا روح من به واسطه نفس ناقص، کامل شده است.
حاصل عمرم همه بی حاصلی است
آه از این حاصل که حاصل کرده‌ام
هوش مصنوعی: تمام عمرم بی‌ثمر بوده و افسوس از این ثمر که به‌دست آورده‌ام.
قصهٔ جانم چو کس می‌نشنود
غصهٔ بسیار در دل کرده‌ام
هوش مصنوعی: وقتی کسی داستان دل‌تنگی‌ها و تجربیاتم را نمی‌شنود، در درونم غم‌ها و ناراحتی‌های زیادی دارم.
هست دریای معانی بس عظیم
کشتی پندار حایل کرده‌ام
هوش مصنوعی: در دنیا معانی و مفاهیم بسیار وسیع و عمیق وجود دارد و من با افکار و تصورات خود، سعی کرده‌ام در این دریای وسیع حرکت کنم و از آن بهره‌برداری کنم.
سخت می‌ترسم ازین دریای ژرف
لاجرم ره سوی ساحل کرده‌ام
هوش مصنوعی: من از این عمق وسیع دریا خیلی می‌ترسم، بنابراین تصمیم گرفته‌ام به سمت ساحل حرکت کنم.
بیم من از غرقه گشتن چون بسی است
خویش را مشغول شاغل کرده‌ام
هوش مصنوعی: من نگران هستم که در میان مشکلات غرق شوم، به همین دلیل خودم را به کار مشغول کرده‌ام تا از این نگرانی دور بمانم.
چون نمی‌یارم شدن مطلق به خویش
خویشتن را در سلاسل کرده‌ام
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم به طور کامل به خودم پی ببرم، بنابراین خودم را مانند یک زندانی در زنجیر نگه داشته‌ام.
بر امید غرقه گشتن چون فرید
روی سوی بحر هایل کرده‌ام
هوش مصنوعی: به سمت دریا حرکت کرده‌ام و در دل امید غرق شده‌ام، مانند فردی به نام فرید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۶۸ به خوانش عندلیب