گنجور

غزل شمارهٔ ۴۶۹

من شراب از ساغر جان خورده‌ام
نقل او از دست رضوان خورده‌ام
گوییا وقت سحر از دست خضر
جام جم پر آب حیوان خورده‌ام
لب فرو بستم تو می‌دان کین شراب
با حریفی آب دندان خورده‌ام
تو مخور زنهار ازین می تا تویی
زانکه من زنهار با جان خورده‌ام
چون تویی تو نماند آنگهی
نعره‌زن زان می که من زان خورده‌ام
چون دریغ آمد به خویشم این شراب
لاجرم از خویش پنهان خورده‌ام
بر فراز عرش باز اشهبم
زقه‌ها از دست سلطان خورده‌ام
دل چو در انگشت رحمان داشتم
شیر از انگشت رحمان خورده‌ام
در فرح زانم که همچون غنچه من
این قدح سر در گریبان خورده‌ام
این زمان عطار گر نوشد شراب
زیبدش چون زهر هجران خورده‌ام

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من شراب از ساغر جان خورده‌ام
نقل او از دست رضوان خورده‌ام
هوش مصنوعی: من از جام جان نوشیده‌ام و داستان او را از دستان فرشتهٔ خوشبختی شنیده‌ام.
گوییا وقت سحر از دست خضر
جام جم پر آب حیوان خورده‌ام
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد در زمان سحر من از خضر، نگهبان رازها و علم، جرعه‌ای از جام جادو را نوشیده‌ام که آبی از حیات را فراهم می‌کند.
لب فرو بستم تو می‌دان کین شراب
با حریفی آب دندان خورده‌ام
هوش مصنوعی: من سکوت کردم و تو می‌دانی که این نوشیدنی را با کسی شریک شدم که دندان‌هایش را شسته است.
تو مخور زنهار ازین می تا تویی
زانکه من زنهار با جان خورده‌ام
هوش مصنوعی: برای نوشیدن این می، خود را محافظت کن، زیرا تو هنوز به آن تعلق نداری، در حالی که من از جانم نیز در این می فرورفته‌ام.
چون تویی تو نماند آنگهی
نعره‌زن زان می که من زان خورده‌ام
هوش مصنوعی: وقتی تو هستی، دیگر چیزی باقی نمی‌ماند که از آن به سراغش بروم. من از آن چیز که تو هستی نوشیده‌ام و دیگر نیازی به فریاد زدن ندارم.
چون دریغ آمد به خویشم این شراب
لاجرم از خویش پنهان خورده‌ام
هوش مصنوعی: چون دیدم شراب برای خودم خوب نیست، به همین خاطر آن را از چشم دیگران پنهان نوشیدم.
بر فراز عرش باز اشهبم
زقه‌ها از دست سلطان خورده‌ام
هوش مصنوعی: من بر بالای عرش نشسته‌ام و به خاطر زورگویی و تسلط سلطان، از باختن و درد به خود می‌پیچم.
دل چو در انگشت رحمان داشتم
شیر از انگشت رحمان خورده‌ام
هوش مصنوعی: دل من به لطف و رحمت خداوندی بسته است و از شیرینی‌های زندگی نیز بهره‌مند شده‌ام.
در فرح زانم که همچون غنچه من
این قدح سر در گریبان خورده‌ام
هوش مصنوعی: من در شادی و خوشحالی از این موضوع آگاه هستم که مانند یک غنچه، این لیوان را در آغوش خود گرفته‌ام.
این زمان عطار گر نوشد شراب
زیبدش چون زهر هجران خورده‌ام
هوش مصنوعی: عطار در حال حاضر با نوشیدن شراب، شایسته است، زیرا من طعم تلخ جدایی را چشیده‌ام و این شراب برایم خوشایندتر از آن تلخی است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۶۹ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1400/08/16 15:11
سید محسن

در بیت 7 کلمه اشهبم بی معنی است