گنجور

غزل شمارهٔ ۴۶۴

فتنهٔ زلف دلربای توام
تشنهٔ جام جانفزای توام
نیست چون زلف تو سر خویشم
گرچه چون زلف در قفای توام
جز هوای توام نمی‌سازد
زانکه پروردهٔ هوای توام
گر غباری است از منت زآن است
که من خسته خاک پای توام
تا کنارم ز اشک دریا شد
نیست کاری جز آشنای توام
چون به صد وجه تو بلای منی
من به صد درد مبتلای توام
از همه فارغم که در دو جهان
می نیاید به جز رضای توام
بس بود از دو عالم این ملکم
که تو آنی که من گدای توام
از وجود فرید سیر شدم
گمشده در عدم برای توام

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فتنهٔ زلف دلربای توام
تشنهٔ جام جانفزای توام
هوش مصنوعی: فتنه و جذابیت زلف زیبای تو مرا به شدت شیفته کرده و من پیوسته به وجود تو و شادی‌ات محتاجم.
نیست چون زلف تو سر خویشم
گرچه چون زلف در قفای توام
هوش مصنوعی: زلف تو مانند سر من نیست، اما با این حال در پشت تو قرار دارم و به تو وابسته‌ام.
جز هوای توام نمی‌سازد
زانکه پروردهٔ هوای توام
هوش مصنوعی: جز هوای عشق تو هیچ چیز دیگری نمی‌تواند مرا بسازد، چرا که من فقط تحت تأثیر عواطف و عشق تو پرورش یافته‌ام.
گر غباری است از منت زآن است
که من خسته خاک پای توام
هوش مصنوعی: اگر غباری بر من نشسته است، به خاطر این است که من خسته و در عرق پای تو هستم.
تا کنارم ز اشک دریا شد
نیست کاری جز آشنای توام
هوش مصنوعی: در کنار من، اشک‌های دریا به پایان رسیده است و جز تو، هیچ کار دیگری برای انجام دادن ندارم.
چون به صد وجه تو بلای منی
من به صد درد مبتلای توام
هوش مصنوعی: وقتی تو به صد طریق برای من مشکل و دردسر ایجاد می‌کنی، من هم به هزار درد و رنج گرفتار تو هستم.
از همه فارغم که در دو جهان
می نیاید به جز رضای توام
هوش مصنوعی: من از همه چیز و همه کس بی‌نیازم، زیرا در این دو جهان تنها چیزی که برایم اهمیت دارد، رضایت توست.
بس بود از دو عالم این ملکم
که تو آنی که من گدای توام
هوش مصنوعی: از دو جهان برای من همین کافی است که تو هستی و من به دنبال تو هستم.
از وجود فرید سیر شدم
گمشده در عدم برای توام
هوش مصنوعی: من از حضور فرید سیر شده‌ام و اکنون در ناوجودی گم شده‌ام، اما برای تو هستم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۶۴ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1402/01/14 14:04
خیام

من همه توأم چو در هوای توأم