غزل شمارهٔ ۴۶۳
خط مکش در وفا کزآن توام
فتنهٔ خط دلستان توام
بی تو با چشم خون فشان همه شب
در غم لعل درفشان توام
از دهانت چو گوش را خبر است
من چرا چشم بر دهان توام
از تو تا برکنار ماند دلم
بی تو چون موی از میان توام
نیم جان داشتم غم تو بسوخت
گر کنون زندهام به جان توام
روی خود ز آستین مپوش که من
روی بر خاک آستان توام
می ندانم من سبکدل هیچ
تا چرا رایگان گران توام
کینهگیری ز من نکو نبود
چون تو دانی که مهربان توام
چون زنم در هوای تو پر و بال
که نه من مرغ آشیان توام
همچو عطار مانده باده به دست
کمترین سگ ز چاکران توام
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خط مکش در وفا کزآن توام
فتنهٔ خط دلستان توام
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که نوشتار و سند در وفاداری، نشان دهندهٔ عشق و حسرتی است که به خاطر زیبایی و دلربایی کسی دیگر به وجود آمده است. این بیان احساسات عمیق و تلاطمهایی را نشان میدهد که به خاطر محبت و زیبایی آن شخص در دل وجود دارد.
بی تو با چشم خون فشان همه شب
در غم لعل درفشان توام
هوش مصنوعی: بدون تو، تمام شب با چشمانی پر از اشک، در غم زیبایی و درخشش تو هستم.
از دهانت چو گوش را خبر است
من چرا چشم بر دهان توام
هوش مصنوعی: وقتی که صدای تو به گوش دیگران میرسد، چرا من همیشه به تو خیره میشوم؟
از تو تا برکنار ماند دلم
بی تو چون موی از میان توام
هوش مصنوعی: دل من در تو است و از تو جدا نمیشود، بیتو حالتی مانند مویی دارد که از بین دو بخش خود جدا شده باشد.
نیم جان داشتم غم تو بسوخت
گر کنون زندهام به جان توام
هوش مصنوعی: نیمه جانم را غم تو سوزاند و اگر اکنون زندهام، به خاطر توست.
روی خود ز آستین مپوش که من
روی بر خاک آستان توام
هوش مصنوعی: صورت خود را از آستین نپوشان، چون من در برابر درگاه تو به خاک افتادهام و حاضر هستم.
می ندانم من سبکدل هیچ
تا چرا رایگان گران توام
هوش مصنوعی: نمیدانم چرا اینقدر شاد و سبکدل هستم، در حالی که عشق تو برایم بسیار ارزشمند و گرانقیمت است.
کینهگیری ز من نکو نبود
چون تو دانی که مهربان توام
هوش مصنوعی: انتقامگیری از من کار خوبی نیست، چون میدانی که من نسبت به تو مهربان هستم.
چون زنم در هوای تو پر و بال
که نه من مرغ آشیان توام
هوش مصنوعی: وقتی در فکر تو هستم، احساس آزادی و پرواز میکنم، اما در حقیقت فقط یک پرنده هستم که در آشیانه تو قرار دارد.
همچو عطار مانده باده به دست
کمترین سگ ز چاکران توام
هوش مصنوعی: مانند عطار، من نیز جام بادهای در دست دارم، حتی اگر به اندازهی کمتر از یک سگ از محبت تو باشد.