غزل شمارهٔ ۳۹۹
جان به لب آوردم ای جان درنگر
میشوم با خاک یکسان درنگر
چند خواهم بود نی دنیا نه دین
عاجز و فرتوت و حیران درنگر
دور از روی تو کار خویش را
مینبینم روی درمان درنگر
میفروشم آبروی خویشتن
بر درت چون خاک ارزان درنگر
گر نگه کردن به من ننگ آیدت
سوی من از دیده پنهان درنگر
تا فتادم از تو یوسفروی دور
ماندهام در چاه و زندان درنگر
بی سر زلف تو چون دیوانهای
سر نهادم در بیابان درنگر
چون به جز تو ننگرم من در دو کون
تو به من نیز آخر ای جان درنگر
عشق در وصل تو عطار را
کرد غرق بحر هجران درنگر
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جان به لب آوردم ای جان درنگر
میشوم با خاک یکسان درنگر
هوش مصنوعی: من به آخرین حد خود رسیدهام، ای معشوق! به من نگاهی بینداز. میبینم نزدیک است که مانند خاک از بین بروم. فقط کمی به من توجه کن.
چند خواهم بود نی دنیا نه دین
عاجز و فرتوت و حیران درنگر
هوش مصنوعی: بسیاری از چیزها را از دست دادهام و نه دنیا و نه دین توانستهاند مرا راضی کنند. با نگاهی به اوضاع و احوال خود، متوجه میشوم که گیج و آشفتهام.
دور از روی تو کار خویش را
مینبینم روی درمان درنگر
هوش مصنوعی: وقتی دور از توام، هیچ چیز از کارهایم را نمیبینم. به صورت درمانی من نگاه نکن.
میفروشم آبروی خویشتن
بر درت چون خاک ارزان درنگر
هوش مصنوعی: من آبروی خود را به خاطر تو مانند خاکی ارزان میفروشم. به آن بیاعتنایی کن و به من نگاه کن.
گر نگه کردن به من ننگ آیدت
سوی من از دیده پنهان درنگر
هوش مصنوعی: اگر برایت مایهی شرم است که به من نگاه کنی، پس از دور مرا با چشم پوشیده مشاهده کن.
تا فتادم از تو یوسفروی دور
ماندهام در چاه و زندان درنگر
هوش مصنوعی: یوسفچهره، وقتی که از تو دور شدم، احساس میکنم که در چاه و زندان محبوس هستم و به وضعیت خودم فکر میکنم.
بی سر زلف تو چون دیوانهای
سر نهادم در بیابان درنگر
هوش مصنوعی: بیزلف تو، مانند یک دیوانه، در بیابان سرگردان و بیهدف شدهام. فقط به من نگاه کن.
چون به جز تو ننگرم من در دو کون
تو به من نیز آخر ای جان درنگر
هوش مصنوعی: وقتی به جز تو به هیچکس و هیچچیز دیگری نگاه نمیکنم، و در این دنیا فقط تو را میبینم، امیدوارم تو هم به من نگاه کنی و بر من نظر داشته باشی، ای عشق من.
عشق در وصل تو عطار را
کرد غرق بحر هجران درنگر
هوش مصنوعی: عشق به تو باعث شد عطار در دریای جدایی غرق شود، به این موضوع دقت کن.

عطار