غزل شمارهٔ ۳۹۳
عشق آبم برد گو آبم ببر
روز آرام و به شب خوابم ببر
چند دارم تشنهٔ لعل تو جان
جان خوشی زان لعل سیرابم ببر
من کیم خاک توام بادی به دست
آتشی در من زن و آبم ببر
نی خطا گفتم که در تاب و تبم
مینیارم تاب تو تابم ببر
چند تابد دل ز تاب زلف تو
تاب دل از زلف پرتابم ببر
هستم از عناب تو صفرا زده
این همه صفرا ز عنابم ببر
غرقهٔ دریای عشقت گشتهام
دست من گیر و ز غرقابم ببر
چون کمان شد پشت عطار از غمت
زین میان چون تیر پرتابم ببر
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق آبم برد گو آبم ببر
روز آرام و به شب خوابم ببر
هوش مصنوعی: عشق مرا به خود میکشاند، اگر میخواهی، مرا ببر. روز را با آرامش و شب را با خواب راحت از من بگیر.
چند دارم تشنهٔ لعل تو جان
جان خوشی زان لعل سیرابم ببر
هوش مصنوعی: من چند بار تشنهٔ زیبایی تو هستم و جانم از آن زیبایی خوشحال است، پس مرا سیراب کن.
من کیم خاک توام بادی به دست
آتشی در من زن و آبم ببر
هوش مصنوعی: من از تو هستم و در حقیقت جزئی از تو هستم. با نفسی به من جان ببخش و با آتش وجودم را برافروز، سپس مرا به آرامش آب خود برسان.
نی خطا گفتم که در تاب و تبم
مینیارم تاب تو تابم ببر
هوش مصنوعی: من به اشتباه نمیگویم که در حالتی از هیجان و التهاب قرار دارم؛ نمیتوانم در برابر تو تاب بیاورم، بیا و مرا با خود ببر.
چند تابد دل ز تاب زلف تو
تاب دل از زلف پرتابم ببر
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زیباییها و پیچیدگیهای زلفهای تو خیلی تاب و فشار دارد. فقط یک بار دیگر زلفهای تو را به من نشان بده تا دل پرتاب شدهام را به من برگردانی.
هستم از عناب تو صفرا زده
این همه صفرا ز عنابم ببر
هوش مصنوعی: من به خاطر تو دچار رنگپریدگی شدهام، تمام این رنگپریدگیها را از من دور کن.
غرقهٔ دریای عشقت گشتهام
دست من گیر و ز غرقابم ببر
هوش مصنوعی: من در عشق تو غرق شدهام، خواهش میکنم دستم را بگیر و مرا از این غرقاب نجات بده.
چون کمان شد پشت عطار از غمت
زین میان چون تیر پرتابم ببر
هوش مصنوعی: به خاطر غمت مانند کمانی خم شدهام، از این میان مانند تیری پرتاب میشوم و به سوی تو میروم.

عطار