گنجور

غزل شمارهٔ ۳۷۸

دل چه خواهی کرد چون دلبر رسید
جان برافشان هین که جان پرور رسید
شربت اسرار را فردا منه
زانکه تا این درکشی دیگر رسید
گر سفالی یافتی در راه عشق
خوش بشو انگار صد گوهر رسید
خود تو آتش بر سفالی می‌نهی
هین که آنجا قسم تو کمتر رسید
صد هزاران موج گوناگون بخاست
دانی از چه موج بحر اندر رسید
چون یکی است این موج بحر مختلف
از چه خاست و از خشک و تر رسید
بحر کل یک جوش زد در سلطنت
به یکدم صد جهان لشکر رسید
چون نمی‌آید به سر زان بحر هیچ
پس چرا صد چشمه چون کوثر رسید
قطره چون دریاست دریا قطره هم
پس چرا این کامل آن ابتر رسید
قرب و بعد موج چون بسیار گشت
هر زمانی اختلافی در رسید
سلطنت از بحر می‌ماند به سر
بحر قسم قطرهٔ مضطر رسید
بی نهایت بود بحر، این اختلاف
از بصر آمد نه از مبصر رسید
بحر چون محوست، موجش در خطر
بحر را در دیده پا و سر رسید
کی بیاید بی نهایت در بصر
در خطر صد با خطر مبصر رسید
چون عدد در بحر رنگ بحر داشت
گر رسید انگشت از اخگر رسید
خوش برآمد صبح توحید از افق
زانکه خورشید آمد و اختر رسید
این همه اختر که شب بر آسمانست
لقمه‌ای گردد چو قرص خور رسید
پس یقین می‌دان که یک چیز است و بس
گر هزاران مختلف هم بررسید
در میان این سخن عطار را
هم قلم بشکست و هم دفتر رسید

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل چه خواهی کرد چون دلبر رسید
جان برافشان هین که جان پرور رسید
هوش مصنوعی: وقتی محبوب به سراغت بیاید، دل را چه کار می‌کنی؟ خود را آماده کن که جان تازه‌ای به تو خواهد بخشید.
شربت اسرار را فردا منه
زانکه تا این درکشی دیگر رسید
هوش مصنوعی: فردا شربت رازها را به کسی نده، زیرا ممکن است تا آن زمان شخص دیگری به درک و فهم بهتری دست یابد.
گر سفالی یافتی در راه عشق
خوش بشو انگار صد گوهر رسید
هوش مصنوعی: اگر در مسیر عشق سفالی پیدا کردی، خوشحال باش، گویی که صد گوهر پیدا کرده‌ای.
خود تو آتش بر سفالی می‌نهی
هین که آنجا قسم تو کمتر رسید
هوش مصنوعی: تو خودت آتش را بر روی سفال می‌گذاری، پس مراقب باش که آنجا قسم تو کمتر دیده می‌شود.
صد هزاران موج گوناگون بخاست
دانی از چه موج بحر اندر رسید
هوش مصنوعی: بسیاری از امواج مختلف رخ می‌دهند؛ آیا می‌دانی که موج اصلی دریا از کجا به وجود آمده است؟
چون یکی است این موج بحر مختلف
از چه خاست و از خشک و تر رسید
هوش مصنوعی: این موج دریا که به شکل‌های مختلفی ظاهر می‌شود، از یک منبع واحد ناشی می‌شود. بنابراین، عجیب است که چگونه از خشکی و تری نشأت گرفته است.
بحر کل یک جوش زد در سلطنت
به یکدم صد جهان لشکر رسید
هوش مصنوعی: در دل دریا یک ناگهانی به‌وجود آمد و در آن لحظه، هزاران سپاه به سلطنتی رسیدند.
چون نمی‌آید به سر زان بحر هیچ
پس چرا صد چشمه چون کوثر رسید
هوش مصنوعی: اگر از دریا هیچ چیزی به سر نمی‌رسد، پس چرا صد چشمه مانند کوثر به وجود می‌آید؟
قطره چون دریاست دریا قطره هم
پس چرا این کامل آن ابتر رسید
هوش مصنوعی: قطره همانند دریا دارای عظمت و پهنا است، پس چرا این موجود کامل و بزرگ به آن موجود کوچک و ناقص انتساب پیدا کرده است؟
قرب و بعد موج چون بسیار گشت
هر زمانی اختلافی در رسید
هوش مصنوعی: هر بار که فاصله و نزدیکی امواج تغییر می‌کند، اختلافی در نوع برخورد و نتایج آن به وجود می‌آید.
سلطنت از بحر می‌ماند به سر
بحر قسم قطرهٔ مضطر رسید
هوش مصنوعی: حکومت و سلطنت از دل دریا به اوج می‌رسد، به خاطر قسمی که به قطره‌ای دردمند داده شده است.
بی نهایت بود بحر، این اختلاف
از بصر آمد نه از مبصر رسید
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که وسعت و عمق دریا بی‌پایان است و اختلافی که ما می‌بینیم ناشی از دید ماست و نه از خود دریا. به عبارت دیگر، آنچه که ما درک می‌کنیم و اختلافات را مشاهده می‌کنیم به خاطر محدودیت‌های بینش و دیدگاه‌مان است و نه به خاطر وجود تفاوت‌های واقعی در ذات امور.
بحر چون محوست، موجش در خطر
بحر را در دیده پا و سر رسید
هوش مصنوعی: اگر دریا به عمق وجودت غرق شده باشد، امواج آن در خطر غرق شدن خواهند بود و این خطر در نگاه و احساس تو نمایان می‌شود.
کی بیاید بی نهایت در بصر
در خطر صد با خطر مبصر رسید
هوش مصنوعی: کی امکان دارد که کسی بتواند بی‌پایانی را در نظر بگیرد؟ در حالی که در این راه، صدها خطر و دشواری بر سر راه بیننده وجود دارد.
چون عدد در بحر رنگ بحر داشت
گر رسید انگشت از اخگر رسید
هوش مصنوعی: وقتی که عدد در دریا وجود دارد، به رنگ دریا دچار شده است؛ اگر انگشت به ذغال رسد، عاقبت به ذغال خواهد رسید.
خوش برآمد صبح توحید از افق
زانکه خورشید آمد و اختر رسید
هوش مصنوعی: صبحی که با توحید و یگانگی همراه است، به زیبایی از افق سر برآورده است، زیرا نور خورشید تابیده و ستاره‌ها نیز درخشان شده‌اند.
این همه اختر که شب بر آسمانست
لقمه‌ای گردد چو قرص خور رسید
هوش مصنوعی: در این دنیا، ستاره‌های زیادی در آسمان دیده می‌شوند، اما وقتی صبح می‌شود و خورشید طلوع می‌کند، همه آن ستاره‌ها در مقابل نور خورشید به اندازه یک لقمه کوچک می‌شوند.
پس یقین می‌دان که یک چیز است و بس
گر هزاران مختلف هم بررسید
هوش مصنوعی: به طور قطعی بدان که در نهایت، چیزی جز یک اصل واحد وجود ندارد، حتی اگر هزاران تنوع و تفاوت را بررسی کنی.
در میان این سخن عطار را
هم قلم بشکست و هم دفتر رسید
هوش مصنوعی: در میان این گفتگو، عطار نه تنها قلم خود را شکست بلکه دفترش نیز پایان یافت.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۷۸ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1397/04/11 00:07
ho۳innet

تشریح فیزیک کوانتوم؛ تفسیر ابعاد کوانتومی جهان؛
عطار نیشابوری، واژه ها نمیتوانند توضیح دهند.

1397/06/03 21:09
انسان کامل

از بصر آمد ؟ نه از مبصر رسید
سخته اما بفهمیم

1397/07/12 01:10
شمس خراسانی

از بصر آمد؟ نه. از مبصر رسید.
(نحوه خواندن این مصرع بسیار مهم است.بعد از "نه" حتما باید مکث کرد).
از چشم آمد؟نه. از صاحب چشم رسید.
مفاهیم بسیار پیچیده فیزیک کوانتوم از عطار.دانشمندان هنوز هم قادر به درک علم بالای عرفا و اهل تصوف نیستند.

1399/02/29 00:04
امین

آفرینش جهان هستی با رقص واژه های عطار ، خیلی زیبا
در مورد بیت مذکور با مکث بعد از نه، با احترام به نظر شما ، مخالفم
کلمه مبصر به فتحه روی صاد (مبصَر)به معنای منظره، مشهود، مورد نظر میباشد که با توجه به قافیه و ردیف باید با فتحه خوانده شود که طبیعتا با کسره روی صاد (مبصِر) به معنای بیننده، چشم، مراقب متفاوت است.
منظور این است که تفاوتهایی که در هستی مشاهده میشود به خاطر خطا و محدودیتهای چشم بیننده انسان است وگرنه این تفاوتها مثل قطرات بحر یکی است و متفاوت نیست. اساسا به بیان عرفا ، جهان هستی یکی و یکپارچه است و چشم احول و دوبین ما آنها را رنگارنگ و متفاوت می بیند.