گنجور

غزل شمارهٔ ۳۷۶

در ره عشق تو پایان کس ندید
راه بس دور است و پیشان کس ندید
گرد کویت چون تواند دید کس
زانکه تو در جانی و جان کس ندید
از نهانی کس ندیدت آشکار
وز هویداییت پنهان کس ندید
بلعجب دردی است دردت کاندرو
تا قیامت روی درمان کس ندید
در خرابات خراب عشق تو
یک حریف آب دندان کس ندید
گوهر وصلت از آن در پرده ماند
کز جهان شایستهٔ آن‌کس ندید
در بیابانت ز چندین سوخته
یک نشان از صد هزاران کس ندید
بس دل شوریده کاندر راه عشق
جان بداد و روی جانان کس ندید
جمله در راهت فرو رفته به خاک
بوالعجب تر زین بیابان کس ندید
خون خور ای عطار و تن در صبر ده
کانچه می‌جویی تو آسان کس ندید

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در ره عشق تو پایان کس ندید
راه بس دور است و پیشان کس ندید
هوش مصنوعی: در مسیر عشق تو، هیچ‌کس به پایان نرسیده است و این راه بسیار طولانی است و هیچ‌کس نیز نمی‌تواند سرنوشت نهایی را ببیند.
گرد کویت چون تواند دید کس
زانکه تو در جانی و جان کس ندید
هوش مصنوعی: کسی نمی‌تواند گرد و غبار کوی تو را ببیند؛ زیرا تو در وجود خود زندگی می‌کنی و هیچ‌کس نمی‌تواند وجود تو را درک کند.
از نهانی کس ندیدت آشکار
وز هویداییت پنهان کس ندید
هوش مصنوعی: نه کسی تو را در خفا دید و نه کسی توانست وجود آشکار تو را ببیند.
بلعجب دردی است دردت کاندرو
تا قیامت روی درمان کس ندید
هوش مصنوعی: درد تو شگفت‌انگیز است و تا زمانی که دنیا پابرجاست، هیچ‌کس درمانی برای آن نخواهد یافت.
در خرابات خراب عشق تو
یک حریف آب دندان کس ندید
هوش مصنوعی: در جایی که عشق تو انسان‌ها را مست و خراب کرده، هیچ کسی نتوانسته است به راحتی و بدون دردسر از آنجا عبور کند.
گوهر وصلت از آن در پرده ماند
کز جهان شایستهٔ آن‌کس ندید
هوش مصنوعی: دوست داشتن و وصال به معشوق، گنجی ارزشمند است که در خفا باقی مانده و هیچ‌کس در این دنیا شایسته‌ی درک و فهم آن نبوده است.
در بیابانت ز چندین سوخته
یک نشان از صد هزاران کس ندید
هوش مصنوعی: در این بیابان، از میان صدها هزار نفر، هیچ نشانه‌ای از یک فرد سوخته دیده نمی‌شود.
بس دل شوریده کاندر راه عشق
جان بداد و روی جانان کس ندید
هوش مصنوعی: بسیاری از دل‌های بی‌قرار در مسیر عشق جان خود را فدای معشوق کردند، اما هیچ‌کس چهره محبوب را ندید.
جمله در راهت فرو رفته به خاک
بوالعجب تر زین بیابان کس ندید
هوش مصنوعی: تمامی چیزها در مسیر تو، به خاک افتاده‌اند. جای تعجب است که در این بیابان، هیچ کس چیزی را ندیده است.
خون خور ای عطار و تن در صبر ده
کانچه می‌جویی تو آسان کس ندید
هوش مصنوعی: ای عطار، به خود زحمت نده و صبر کن، زیرا چیزی که تو به دنبالش هستی، به سادگی در دسترس نیست و هیچ‌کس آن را نه تنها به راحتی نمی‌تواند پیدا کند، بلکه به‌راستی هم نمی‌توان آن را دید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۷۶ به خوانش عندلیب