گنجور

غزل شمارهٔ ۳۶۷

نه یار هرکسی را رخسار می‌نماید
نه هر حقیر دل را دیدار می‌نماید
در آرزوی رویش در خاک خفت و خون خور
کان ماه‌روی رخ را دشوار می‌نماید
بر چار سوی دعوی از بی‌نیازی خود
سرهای سرکشان بین کز دار می‌نماید
سلطان غیرت او خون همه عزیزان
بر خاک اگر بریزد بس خوار می‌نماید
گر مرد ره نه‌ای تو بر بوی گل چه پویی
رو باز گرد کین ره پر خار می‌نماید
زنهار تا بپویی بی رهبری درین ره
زیرا که این بیابان خون‌خوار می‌نماید
گر مردیی نداری پرهیز کن که چون تو
سرگشتگان گمره بسیار می‌نماید
در راه کفر و ایمان مرد آن بود که خود را
دایم چنانکه باشد در کار می‌نماید
در کار اگر تمامی در نه قدم درین ره
کاحوال ناتمامان بس زار می‌نماید
کو آتشی که بر وی این خرقه را بسوزم
کین خرقه در بر من زنار می‌نماید
اندر میان غفلت در خواب شد دل من
کو هیچ دل که یک دم بیدار می‌نماید
جمله ز خود نمایی اندر نفاق مستند
کو عاشقی که در دین هشیار می‌نماید
در بند دین و دنیی لیکن نه دین و دنیی
سرگشته روزگاری عطار می‌نماید

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه یار هرکسی را رخسار می‌نماید
نه هر حقیر دل را دیدار می‌نماید
هوش مصنوعی: آدم‌ها هرگز نمی‌توانند با هر کسی رابطه‌ی عمیق برقرار کنند و هر فردی هم نمی‌تواند دل و احساسات یک انسان ساده‌دل را درک کند.
در آرزوی رویش در خاک خفت و خون خور
کان ماه‌روی رخ را دشوار می‌نماید
هوش مصنوعی: شخصی در زیر خاک خوابیده و در آرزوی دیدن چهره زیبای معشوق خود است. اما به دلیل برخی دشواری‌ها و موانع، این آرزو برای او سخت و غیرقابل دسترس به نظر می‌رسد.
بر چار سوی دعوی از بی‌نیازی خود
سرهای سرکشان بین کز دار می‌نماید
هوش مصنوعی: در اینجا به اطراف دعوی و ادعاها نگاه کن که افراد متکبر و مغرور از سر نیاز نداشتن به دیگران، چگونه خود را در مقام قدرت و برتری نشان می‌دهند.
سلطان غیرت او خون همه عزیزان
بر خاک اگر بریزد بس خوار می‌نماید
هوش مصنوعی: سلطان غیرت، حتی اگر خون عزیزانش بر زمین بریزد، باز هم احساس حقارت و ترس نمی‌کند.
گر مرد ره نه‌ای تو بر بوی گل چه پویی
رو باز گرد کین ره پر خار می‌نماید
هوش مصنوعی: اگر در مسیری که در پیش داری، مرد میدان نیستی و توانایی ادامه دادن را نداری، چرا به عطر گل‌ها توجه می‌کنی؟ بهتر است برگردی، چرا که این راه پر از خار و دردسر است.
زنهار تا بپویی بی رهبری درین ره
زیرا که این بیابان خون‌خوار می‌نماید
هوش مصنوعی: احتیاط کن که بدون راهنما در این مسیر قدم نگذاری، زیرا این سرزمین بسیار خطرناک و مرگبار به نظر می‌رسد.
گر مردیی نداری پرهیز کن که چون تو
سرگشتگان گمره بسیار می‌نماید
هوش مصنوعی: اگر مردی با اراده و قدرت هستی، باید از کارهای ناپسند و نادرست دوری کنی، زیرا افرادی که در زندگی خود گمراه شده‌اند بسیار به چشم می‌آیند.
در راه کفر و ایمان مرد آن بود که خود را
دایم چنانکه باشد در کار می‌نماید
هوش مصنوعی: انسان در مسیر کفر و ایمان، باید به گونه‌ای رفتار کند که همیشه خود را در برابر آنچه هست، نشان دهد و نشان دهد که در کارها چگونه است.
در کار اگر تمامی در نه قدم درین ره
کاحوال ناتمامان بس زار می‌نماید
هوش مصنوعی: اگر در کاری تمام تلاش خود را به کار ببریم و در مسیر آن گام‌های مؤثری برداریم، ولی همچنان شرایط افرادی که در تلاش هستند و به نتیجه نرسیده‌اند، بسیار غم‌انگیز و نگران‌کننده به نظر می‌رسد.
کو آتشی که بر وی این خرقه را بسوزم
کین خرقه در بر من زنار می‌نماید
هوش مصنوعی: کجا می‌توانم آتشی پیدا کنم که این لباس را بسوزد؟ چون این لباس برای من مانند زنجیری است که مرا محبوس کرده است.
اندر میان غفلت در خواب شد دل من
کو هیچ دل که یک دم بیدار می‌نماید
هوش مصنوعی: دل من در دریای غفلت و خواب غرق شده است و هیچ دلی وجود ندارد که حتی برای لحظه‌ای بیدار و هوشیار شود.
جمله ز خود نمایی اندر نفاق مستند
کو عاشقی که در دین هشیار می‌نماید
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که افرادی که در عشق و محبت خود را نشان می‌دهند، ممکن است در حقیقت نفاق و دوگانگی داشته باشند، زیرا عشق واقعی در دین و ایمان خود باید با صداقت و آگاهی همراه باشد.
در بند دین و دنیی لیکن نه دین و دنیی
سرگشته روزگاری عطار می‌نماید
هوش مصنوعی: در قید و آثار دین و دنیای خود هستم، اما نه به طور کامل درگیر این دو هستم. مانند عطار که سرگردان در این دنیا و زمانه می‌باشد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۶۷ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1396/06/07 05:09
نادر..

گر مرد ره نه‌ای تو بر بوی گل چه پویی؟
رو باز گرد کاین ره، پر خار می‌نماید..