گنجور

غزل شمارهٔ ۳۶۲

آن روی به جز قمر که آراید
وان لعل به جز شکر که فرساید
بس جان که ز پرده در جهان افتد
چون روی ز زیر پرده بنماید
در زیبایی و عالم افروزی
رویی دارد چنان که می‌باید
خورشید چو روی او همی بیند
می‌گردد و پشت دست می‌خاید
امروز قیامتی است از خطش
خطی که هزار فتنه می‌زاید
گویی ز بنفشه گلستانش را
مشاطهٔ حسن می‌بیاراید
آورد خطی و دل ببرد از من
جان منتظر است تا چه فرماید
زین بیع و شری که خط او دارد
جز خون جگر مرا چه بگشاید
الحق ز معاملان خط او
دیری است که بوی مشک می‌آید
زین گونه که خط او درآبم زد
شک نیست که دوستی بیفزاید
عطار اگر چنین کند سودا
چه سود چو جان او نیاساید

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن روی به جز قمر که آراید
وان لعل به جز شکر که فرساید
هوش مصنوعی: آن چهره‌ای که فقط قمر می‌تواند به زیبایی آن را بیاراید و آن لب‌هایی که فقط شکر می‌تواند به شیرینی آن برسد.
بس جان که ز پرده در جهان افتد
چون روی ز زیر پرده بنماید
هوش مصنوعی: به معنای این است که وقتی جان انسان از پرده عالم خارج می‌شود و به ظاهر نمایان می‌شود، چه تأثیر عمیق و زیبایی می‌تواند داشته باشد. این نشان‌دهنده‌ی حقیقتی است که وقتی انسان به کمال و حقیقت خود دست پیدا می‌کند، جلوه‌ای متفاوت می‌یابد.
در زیبایی و عالم افروزی
رویی دارد چنان که می‌باید
هوش مصنوعی: او در زیبایی و روشنایی جهانی، چهره‌ای دارد که شایسته و مناسب است.
خورشید چو روی او همی بیند
می‌گردد و پشت دست می‌خاید
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید چهره او را می‌بیند، به دور خود می‌چرخد و پشت دستش را لمس می‌کند.
امروز قیامتی است از خطش
خطی که هزار فتنه می‌زاید
هوش مصنوعی: امروز روزی است که نوشته‌اش می‌تواند باعث بروز هزاران مشکل و حاشیه شود.
گویی ز بنفشه گلستانش را
مشاطهٔ حسن می‌بیاراید
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که زیبایی و دلنشینی گلستان مانند آرایش و زیبایی خاصی است که از بنفشه ناشی می‌شود. گل‌ها و طبیعت به گونه‌ای جلوه‌گر هستند که تمام زیبایی‌هایشان را به نمایش می‌گذارند.
آورد خطی و دل ببرد از من
جان منتظر است تا چه فرماید
هوش مصنوعی: یک نامه آورد و دل مرا تسخیر کرد. اکنون جانم در انتظار است که چه خواهد گفت.
زین بیع و شری که خط او دارد
جز خون جگر مرا چه بگشاید
هوش مصنوعی: از این خرید و فروش که تنها خط او را به یاد دارد، چه چیزی جز خون جگر من می‌تواند از غم و اندوه رهایم کند؟
الحق ز معاملان خط او
دیری است که بوی مشک می‌آید
هوش مصنوعی: به راستی، از کسانی که با او ارتباط دارند، مدتی است که بویی خوش و دلربا به مشام می‌رسد.
زین گونه که خط او درآبم زد
شک نیست که دوستی بیفزاید
هوش مصنوعی: بدون شک، وقتی که او با خط زیبایش بر دلم تأثیر می‌گذارد، دوستی‌ام بیشتر می‌شود.
عطار اگر چنین کند سودا
چه سود چو جان او نیاساید
هوش مصنوعی: اگر عطار (شاعر معروف) چنین کاری کند و دچار عشق و جنون شود، چه فایده‌ای دارد وقتی که جان او آرامش نمی‌یابد؟

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۶۲ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1400/05/18 23:08
سید محسن

معاملان به نظر درست نیست