غزل شمارهٔ ۳۵۱
یا دست به زیر سنگم آید
یا زلف تو زیر چنگم آید
در عشق تو خرقه درفکندم
تا خود پس ازین چه رنگم آید
هر دم ز جهان عشق سنگی
بر شیشهٔ نام و ننگم آید
آن دم ز حساب عمر نبود
گر بی تو دمی درنگم آید
چون بندیشم ز هستی تو
از هستی خویش ننگم آید
چون زندگیم به توست بی تو
صحرای دو کون تنگم آید
تا مرغ تو گشت جان عطار
عالم ز حسد به جنگم آید
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یا دست به زیر سنگم آید
یا زلف تو زیر چنگم آید
هوش مصنوعی: یا من باید زیر سنگ قرار بگیرم و یا موهای تو باید در چنگ من بیفتد.
در عشق تو خرقه درفکندم
تا خود پس ازین چه رنگم آید
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق تو از همه چیز گذشتهام و خود را بینیاز کردهام. حالا نمیدانم بعد از این چه حالتی خواهم پیدا کرد.
هر دم ز جهان عشق سنگی
بر شیشهٔ نام و ننگم آید
هوش مصنوعی: هر لحظه از دنیای عشق، سنگی بر شیشهٔ اعتبار و آبرویم میافتد.
آن دم ز حساب عمر نبود
گر بی تو دمی درنگم آید
هوش مصنوعی: در آن لحظه که عمرم محاسبه میشود، اگر لحظهای بدون تو بگذرد، ارزش ندارد.
چون بندیشم ز هستی تو
از هستی خویش ننگم آید
هوش مصنوعی: وقتی از وجود تو جدا میشوم، از وجود خودم خجالت میکشم.
چون زندگیم به توست بی تو
صحرای دو کون تنگم آید
هوش مصنوعی: زندگیام به تو وابسته است و بیوجود تو در این دنیا احساس تنهایی میکنم.
تا مرغ تو گشت جان عطار
عالم ز حسد به جنگم آید
هوش مصنوعی: تا زمانی که مرغ جان تو پرواز کند، حسودان به جنگ و جدال خواهند آمد.

عطار