غزل شمارهٔ ۳۱
چون مرا مجروح کردی گر کنی مرهم رواست
چون بمردم ز اشتیاقت مرده را ماتم رواست
من کیم یک شبنم از دریای بیپایان تو
گر رسد بویی از آن دریا به یک شبنم رواست
گر رسانی ذرهای شادی به جانم بی جگر
هم روا باشد چو بر دل بی تو چندین غم رواست
چون نیایی در میان حلقه با من چون نگین
حلقهای بر در زن و گر در نیایی هم رواست
تا درون عالمم دم با تو نتوانم زدن
چون برون آیم ز عالم با توام آن دم رواست
چون در اصل کار عالم هیچکس آن برنتافت
آنچنان دم کی توان گفتن که در عالم رواست
در صفت رو تا بدان دم بوک یکدم پی بری
کان دمی پاک است و پاک از صورت آدم رواست
گر سر مویی جنب را تر نشد نامحرم است
ظن مبر کاینجا سر یک موی نامحرم رواست
موی چون در مینگنجد کردهای سررشته گم
گر تو گویی سوزنی با عیسی مریم رواست
اره چون بر فرق خواهد داشت جم پایان کار
گر فرو خواهد فتاد از دست جام جم رواست
چون تواند دیو بر تخت سلیمانی نشست
گر سلیمان گم کند در ملک خود خاتم رواست
فقر دارد اصل محکم هرچه دیگر هیچ نیست
گر قدم در فقر چون مردان کنی محکم رواست
بیش از زنبیلبافی سلیمان نیست ملک
هر که این زنبیل بفروشد به چیزی کم رواست
مذهب عطار اینجا چیست از خود گم شدن
زانکه اینجا نه جراحت هیچ و نه مرهم رواست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون مرا مجروح کردی گر کنی مرهم رواست
چون بمردم ز اشتیاقت مرده را ماتم رواست
هوش مصنوعی: زمانی که مرا زخمی کردی، اگر درمانم کنی قابل قبول است. و وقتی که به خاطر عشق تو بمیرم، برگزاری مراسم عزاداری برای مردهای مانند من نیز جایز است.
من کیم یک شبنم از دریای بیپایان تو
گر رسد بویی از آن دریا به یک شبنم رواست
هوش مصنوعی: من یک شبنم هستم که از دریای بیپایان تو نشأت گرفتهام. اگر بویی از آن دریا به یک شبنم برسد، کاملاً قابل قبول و مناسب است.
گر رسانی ذرهای شادی به جانم بی جگر
هم روا باشد چو بر دل بی تو چندین غم رواست
هوش مصنوعی: اگر تنها یک ذره شادی به روحم برسانی، حتی بدون جگر و تپش، هم برایم قابل قبول خواهد بود؛ چرا که دل من بدون تو پر از ناراحتی است.
چون نیایی در میان حلقه با من چون نگین
حلقهای بر در زن و گر در نیایی هم رواست
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانی به جمع ما بپیوندی، مانند یک نگین که بر حلقهای است، بر در ما بزن و وارد شو و اگر هم نیایی، اشکالی ندارد.
تا درون عالمم دم با تو نتوانم زدن
چون برون آیم ز عالم با توام آن دم رواست
هوش مصنوعی: وقتی در دنیای عقل و آگاهی هستم، نمیتوانم با تو ارتباط برقرار کنم، اما وقتی از این دنیای مادی خارج شوم و به عالم دیگر بروم، در آن لحظه ارتباط با تو ممکن است.
چون در اصل کار عالم هیچکس آن برنتافت
آنچنان دم کی توان گفتن که در عالم رواست
هوش مصنوعی: هیچ کس نتوانسته است اصل و بنیاد کارهای علمی و جهانی را برعکس کند، پس چگونه میتوان گفت که هر چیزی در این دنیا درست و مجاز است؟
در صفت رو تا بدان دم بوک یکدم پی بری
کان دمی پاک است و پاک از صورت آدم رواست
هوش مصنوعی: در وصف یک شخص میگوید که تا زمانی که در حالت عشق و حال است، به دنبال دلنشینی و صفای روحش باش. چرا که آن لحظهای که در پاکی و صفا به سر میبرد، بسیار ارزشمند و قابل قبول است.
گر سر مویی جنب را تر نشد نامحرم است
ظن مبر کاینجا سر یک موی نامحرم رواست
هوش مصنوعی: اگر حتی کوچکترین حرکتی هم در سر کسی وجود نداشته باشد، نشان دهنده این است که او نامحرم است. گمان نکن که اینجا میتوان به راحتی به یک موی نامحرم نزدیک شد.
موی چون در مینگنجد کردهای سررشته گم
گر تو گویی سوزنی با عیسی مریم رواست
هوش مصنوعی: موهایت به قدری زیباست که در هیچ میچنند جا نمیگیرد. اگر تو بگویی، این زیبایی با عیسی مریم هم قابل مقایسه است.
اره چون بر فرق خواهد داشت جم پایان کار
گر فرو خواهد فتاد از دست جام جم رواست
هوش مصنوعی: زمانی که بر سر اینجا مشخص شود که سرنوشت چه خواهد بود، در پایان کار، اگر کسی تدبیر نکند، از دستش فرصتی برای بهرهبرداری از پندهای بزرگ از دست خواهد رفت.
چون تواند دیو بر تخت سلیمانی نشست
گر سلیمان گم کند در ملک خود خاتم رواست
هوش مصنوعی: اگر دیو بتواند بر تخت سلیمان بنشیند، این به آن معناست که سلیمان اگر خاتم خود را در پادشاهیاش گم کند، خود culpa دارد.
فقر دارد اصل محکم هرچه دیگر هیچ نیست
گر قدم در فقر چون مردان کنی محکم رواست
هوش مصنوعی: فقر دارای بنیانی مستحکم است و هیچ چیز دیگری آبرو ندارد. اگر با عزت و قدرت در شرایط فقر قدم برداری، این کار کاملاً قابل قبول است.
بیش از زنبیلبافی سلیمان نیست ملک
هر که این زنبیل بفروشد به چیزی کم رواست
هوش مصنوعی: در حقیقت، کسی که این زنبیل را بفروشد، ارزش و مقام او کمتر از سلیمان نیست و نمیتوان به سادگی او را نادیده گرفت. هر کسی که این کار را انجام دهد، کم ارزش نیست.
مذهب عطار اینجا چیست از خود گم شدن
زانکه اینجا نه جراحت هیچ و نه مرهم رواست
هوش مصنوعی: عطار در اینجا به این نکته اشاره میکند که در این جایگاه معنوی، فرد باید از خویشتن و هویت خود خارج شود، زیرا در چنین وضعیتهایی نه زخمهای روحی وجود دارد و نه درمان لازم برای آنها. در واقع، رسیدن به مقام رضایت و آرامش در این متن به از خود گذشتن و فراموشی درونی نیاز دارد.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۳۱ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۳۱ به خوانش فرید حامد
غزل شمارهٔ ۳۱ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1399/05/16 01:08
شهریار
درود کاش کمی معنی میکردین