گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۶

دل ز میان جان و دل قصد هوات می‌کند
جان به امید وصل تو عزم وفات می‌کند
گرچه ندید جان و دل از تو وفا به هیچ روی
بر سر صد هزار غم یاد جفات می‌کند
می‌نکند به صد قران ترک کلاه‌دار چرخ
آنچه میان عاشقان بند قبات می‌کند
خسرو یک سواره را بر رخ نطع نیلگون
لعل تو طرح می‌نهد روی تو مات می‌کند
جان و دلم به دلبری زیر و زبر همی کنی
وین تو نمی‌کنی بتا زلف دوتات می‌کند
خود تو چه آفتی که چرخ از پی گوشمال من
هر نفسی به داوری بر سر مات می‌کند
گرچه فرید، از جفا می‌نکند سزای تو
خط تو خود به دست خود با تو سزات می‌کند

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل ز میان جان و دل قصد هوات می‌کند
جان به امید وصل تو عزم وفات می‌کند
هوش مصنوعی: دل که بین جان و احساساتش معلق مانده، به سمت عشق تو می‌کشد و جانش با امیدی به وصالت، برای جدایی آماده می‌شود.
گرچه ندید جان و دل از تو وفا به هیچ روی
بر سر صد هزار غم یاد جفات می‌کند
هوش مصنوعی: هرچند که جان و دل وفای تو را به هیچ وجه مشاهده نکرده‌اند، اما با هر بار یادآوری درد و رنجی که کشیده‌اند، به یاد تو می‌افتند.
می‌نکند به صد قران ترک کلاه‌دار چرخ
آنچه میان عاشقان بند قبات می‌کند
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که ارزش و اهمیت عشق و ارتباط میان عاشقان به هیچ چیزی قابل مقایسه نیست و حتی پول و ثروت نمی‌تواند جایگزین آن شود. عشق و ارتباطی که میان انسان‌ها برقرار می‌شود، از هر چیز مادی فراتر است و نمی‌توان آن را با مالی مانند صد قران سنجید.
خسرو یک سواره را بر رخ نطع نیلگون
لعل تو طرح می‌نهد روی تو مات می‌کند
هوش مصنوعی: خسرو، سواره‌ای را بر روی فرش آبی و درخشان لعل تو تصویر می‌کند و با زیبایی تو، همه را مبهوت می‌سازد.
جان و دلم به دلبری زیر و زبر همی کنی
وین تو نمی‌کنی بتا زلف دوتات می‌کند
هوش مصنوعی: جان و دل من به خاطر دلربایی تو در حال آشفتگی است، اما تو هیچ تلاشی نمی‌کنی و فقط زلف‌های دوگانه‌ات مرا پریشان می‌کند.
خود تو چه آفتی که چرخ از پی گوشمال من
هر نفسی به داوری بر سر مات می‌کند
هوش مصنوعی: تو چه بلایی هستی که هر لحظه، زندگی به خاطر من به داوری می‌پردازد و من را حیرت‌زده می‌کند.
گرچه فرید، از جفا می‌نکند سزای تو
خط تو خود به دست خود با تو سزات می‌کند
هوش مصنوعی: هرچند فرید به تو آسیب نمی‌رساند، اما خودت با اعمالت پیوندی با آنچه که شایسته‌اش هستی می‌سازی.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۰۶ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۰۶ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1397/03/02 13:06
بیگانه

جان به امید وصل تو
عزم وفات می کند...

1397/12/21 17:02
نادر..

خسرو یک سواره را بر رخ نطع نیلگون
لعل تو طرح می‌نهد روی تو مات می‌کند..