گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۴

آفتاب رخ آشکاره کند
جگرم ز اشتیاق پاره کند
از پس پرده روی بنماید
مهر و مه را دو پیشکاره کند
شوق رویش چو روی پر از اشک
روی خورشید پر ستاره کند
لعل دانی که چیست رخش لبش
خون خارا ز سنگ خاره کند
هر که او روی چو گلش خواهد
مدتی خار پشتواره کند
در میان با کسی همی آید
کان کس اول ز جان کناره کند
عاشقانی که وصل او طلبند
همه را دوع در کواره کند
بالغان در رهش چو طفل رهند
جمله را گور گاهواره کند
تا کسی روی او نداند باز
چهرهٔ مردم آشکاره کند
نور رویش ز هر دریچهٔ چشم
چون سیه پوش شد نظاره کند
عشق او در غلط بسی فکند
چون نداند کسی چه چاره کند
نتوانیم توبه کرد ز عشق
توبه را صد هزار باره کند
شیر عشقش چو پنجه بگشاید
عقل را طفل شیرخواره کند
زور یک ذره عشق چندان است
که ز هر سو جهان گذاره کند
ضربت عشق با فرید آن کرد
که ندانم که صد کتاره کند

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آفتاب رخ آشکاره کند
جگرم ز اشتیاق پاره کند
هوش مصنوعی: خورشید چهره‌ام را نمایان می‌سازد و دل‌تنگی‌ام را به شدت می‌سوزاند.
از پس پرده روی بنماید
مهر و مه را دو پیشکاره کند
هوش مصنوعی: از پشت حجاب و پنهانی، خورشید و ماه را به نمایش می‌گذارد و آنها را در دو کار مهم و برجسته به نمایش می‌کشد.
شوق رویش چو روی پر از اشک
روی خورشید پر ستاره کند
هوش مصنوعی: شوق دیدار او، چهره‌ای را که پر از اشک است، مانند چهره‌ی خورشید که در شب پر ستاره می‌درخشد، می‌سازد.
لعل دانی که چیست رخش لبش
خون خارا ز سنگ خاره کند
هوش مصنوعی: میدانی جذابیت لب او چقدر است که می‌تواند سنگی سخت را به خون بیاورد.
هر که او روی چو گلش خواهد
مدتی خار پشتواره کند
هوش مصنوعی: هر کسی که بخواهد چهره‌اش مانند گل زیبا باشد، باید مدتی سختی‌ها و مشکلات را تحمل کند.
در میان با کسی همی آید
کان کس اول ز جان کناره کند
هوش مصنوعی: اگر شخصی به زندگی شما نزدیک می‌شود، احتمالاً آن فرد ابتدا باید از احساسات و وابستگی‌های خود فاصله بگیرد.
عاشقانی که وصل او طلبند
همه را دوع در کواره کند
هوش مصنوعی: عاشقانی که به دنبال به هم پیوستن با معشوق هستند، همه را در یک کاسه قرار می‌دهد.
بالغان در رهش چو طفل رهند
جمله را گور گاهواره کند
هوش مصنوعی: افراد بزرگ‌تر در مسیر او به مانند بچه‌ها رفتار می‌کنند و همه را به گورستانی مانند گهواره می‌برند.
تا کسی روی او نداند باز
چهرهٔ مردم آشکاره کند
هوش مصنوعی: هرگاه کسی نتواند چهره واقعی او را بشناسد، او به راحتی نیت و احساسات واقعی دیگران را فاش می‌کند.
نور رویش ز هر دریچهٔ چشم
چون سیه پوش شد نظاره کند
هوش مصنوعی: نور چهره‌اش از هر چشم که به او نگاه کند، مانند پرده‌ای تاریک می‌افتد و کسی نمی‌تواند زیبایی‌اش را ببیند.
عشق او در غلط بسی فکند
چون نداند کسی چه چاره کند
هوش مصنوعی: عشق او انسان را به اشتباهات زیادی می‌اندازد، زیرا کسی نمی‌داند چگونه باید با آن برخورد کند.
نتوانیم توبه کرد ز عشق
توبه را صد هزار باره کند
هوش مصنوعی: نمی‌توانیم از عشق برگردیم، زیرا توبه از این عشق بارها و بارها تکرار می‌شود.
شیر عشقش چو پنجه بگشاید
عقل را طفل شیرخواره کند
هوش مصنوعی: عشق مانند شیر وحشی است که وقتی پنجه‌اش را باز می‌کند، عقل را به مانند یک کودک شیرخواره در اختیار خود می‌گیرد و او را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
زور یک ذره عشق چندان است
که ز هر سو جهان گذاره کند
هوش مصنوعی: قدرت حتی یک قطره عشق به قدری زیاد است که می‌تواند دنیا را تحت تأثیر قرار دهد و تغییر دهد.
ضربت عشق با فرید آن کرد
که ندانم که صد کتاره کند
هوش مصنوعی: ضربه عشق به قدری قوی و تاثیرگذار بود که من نتوانستم بفهمم چه بلایی بر سرم آمده و چه اتفاقاتی در زندگی‌ام رخ داده است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۰۴ به خوانش عندلیب