گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹۱

نه قدر وصال تو هر مختصری داند
نه قیمت عشق تو هر بی خبری داند
هر عاشق سرگردان کز عشق تو جان بدهد
او قیمت عشق تو آخر قدری داند
آن لحظه که پروانه در پرتو شمع افتد
کفر است اگر خود را بالی و پری داند
سگ به ز کسی باشد کو پیش سگ کویت
دل را محلی بیند جان را خطری داند
گمراه کسی باشد کاندر همه عمر خود
از خاک سر کویت خود را گذری داند
مرتد بود آن غافل کاندر دو جهان یکدم
جز تو دگری بیند جز تو دگری داند
برخاست ز جان و دل عطار به صد منزل
در راه تو کس هرگز به زین سفری داند

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه قدر وصال تو هر مختصری داند
نه قیمت عشق تو هر بی خبری داند
هر آدم حقیری قدر وصال تو را درک نمی‌کند و قیمت و بهای عشق تو را هر بی‌خبری نمی‌داند.
هر عاشق سرگردان کز عشق تو جان بدهد
او قیمت عشق تو آخر قدری داند
کسی که در راه عشق تو جان داد اوست که قیمت و ارزش عشق تو را کمی شناخته است.
آن لحظه که پروانه در پرتو شمع افتد
کفر است اگر خود را بالی و پری داند
لحظه‌ای که پروانه در پرتو شمع جان دهد اگر به فکر بال و پر خود باشد آن از کفر است.
سگ به ز کسی باشد کو پیش سگ کویت
دل را محلی بیند جان را خطری داند
سگ از کسی برای جان و دل خود در برابر سگ کوی تو ارزشی قائل شود‌، بهتر است.
گمراه کسی باشد کاندر همه عمر خود
از خاک سر کویت خود را گذری داند
هوش مصنوعی: کسی که در تمام عمرش از خاک سر کویت نتوانسته عبور کند، در واقع گمراه است.
مرتد بود آن غافل کاندر دو جهان یکدم
جز تو دگری بیند جز تو دگری داند
هوش مصنوعی: کسی که در دو جهان، حتی برای یک لحظه غیر از تو چیزی ببیند و غیر از تو چیزی را بداند، در حقیقت از اصل خود غافل است و دور است.
برخاست ز جان و دل عطار به صد منزل
در راه تو کس هرگز به زین سفری داند
هوش مصنوعی: عطار با تمام وجود برای تو آماده شده و در این مسیر طولانی، کسی مانند او را پیدا نخواهی کرد که سفر به این سختی را بشناسد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۹۱ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1397/02/16 19:05
نادر..

گمراه کسی باشد کاندر همه عمر خود
از خاک سر کویت خود را گذری داند..

1401/08/10 12:11
محسن جهان

تفسیر ابیات ۵ و ۶ فوق؛

شیخ می‌فرماید: آن کسی در غفلت و گمراهی است که در تمام عمر خود در این کره خاکی، از تمام نعمات و کرم خداوند هیچ اندوخته‌ای نداشته و عمر را بیهوده تلف کرده است.

و آن‌کس مرتد و از دین خدا خارج شده، که در کل عوالم هستی همواره در اندیشه دیگری جز حضور حضرت دوست بوده است.