گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹۰

ز لعلت زکاتی شکر می‌ستاند
ز رویت براتی قمر می‌ستاند
به یک لحظه چشمت ز عشاق صد جان
به یک غمزهٔ حیله‌گر می‌ستاند
سزد گر ز رشک نظر خون شود دل
که داد از جمالت نظر می‌ستاند
خطت طوطی است آب حیوانش در بر
کزان آب حیوان شکر می‌ستاند
زهی ترکتازی که لوح چو سیمت
خطی سبزم آورد و زرمی‌ستاند
مرا نیست زر چون دهم زر ولیکن
دهم در عوض جان اگر می‌ستاند
مرا گفت جان را خطر نیست زر ده
که چشمم زر بی‌خطر می‌ستاند
اگرچه لبت خشک و چشمت تر آمد
مخور غم که زر خشک و تر می‌ستاند
عیار از رخ زرد عطار دارد
زری کان بت سیم‌بر می‌ستاند

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز لعلت زکاتی شکر می‌ستاند
ز رویت براتی قمر می‌ستاند
هوش مصنوعی: از زیبایی و دلربایی تو، بندگان پرهیزگار بهره‌ور می‌شوند و از چهره‌ات، ماهی روشن و دل‌نشین به دست می‌آورند.
به یک لحظه چشمت ز عشاق صد جان
به یک غمزهٔ حیله‌گر می‌ستاند
هوش مصنوعی: چشمان تو به یک لحظه می‌تواند دل‌ها را به زانو درآورد و با یک ناز فریبنده، جان‌های زیادی را از عاشقان بگیرد.
سزد گر ز رشک نظر خون شود دل
که داد از جمالت نظر می‌ستاند
هوش مصنوعی: اگر دل از حسادت به زیبایی‌ات خونین شود، هیچ جای نگرانی نیست، چون او از زیبایی‌ات بهره‌ای نمی‌برد.
خطت طوطی است آب حیوانش در بر
کزان آب حیوان شکر می‌ستاند
هوش مصنوعی: خط تو مانند طوطی است که آب حیاتش در دستان توست، و از این آب حیات، شکر می‌گیرد.
زهی ترکتازی که لوح چو سیمت
خطی سبزم آورد و زرمی‌ستاند
هوش مصنوعی: به به! تو مانند یک اسب تندرو هستی که بر روی صفحه‌ای همانند طلا، نوشتاری سبز و زیبا به جا می‌گذاری و از آن جا طلا و ثروت می‌فروشی.
مرا نیست زر چون دهم زر ولیکن
دهم در عوض جان اگر می‌ستاند
هوش مصنوعی: من طلا و ثروت ندارم، اما اگر از من جانم را هم بگیرند، حاضر هستم که در عوض جانم، چیزی ارزشمندتر به تو بدهم.
مرا گفت جان را خطر نیست زر ده
که چشمم زر بی‌خطر می‌ستاند
هوش مصنوعی: او به من گفت که جانم در خطر نیست، اما به من زر بده تا چشمانم بی‌خطر طلا را ببیند.
اگرچه لبت خشک و چشمت تر آمد
مخور غم که زر خشک و تر می‌ستاند
هوش مصنوعی: اگرچه لب‌هایت خشک و چشمانت اشک‌آلود هستند، اما نگران نباش که طلا هم به‌صورت خشک و هم به‌صورت تر به دست می‌آید.
عیار از رخ زرد عطار دارد
زری کان بت سیم‌بر می‌ستاند
هوش مصنوعی: دلربایی که زیبایی‌اش از رنگ رخ زرد عطار نشأت می‌گیرد، به مانند بتی است که از نقره جواهرات می‌گیرد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۹۰ به خوانش عندلیب