گنجور

غزل شمارهٔ ۲۸۹

پیش رفتن را چو پیشان بسته‌اند
بازگشتن را چو پایان بسته‌اند
پس نه از پس راه داری نه ز پیش
کز دو سو ره بر تو حیران بسته‌اند
پس تو را حیران میان این دو راه
عالمی زنجیر در جان بسته‌اند
بی قراری زانکه در جان و دلت
این همه زنجیر جنبان بسته‌اند
چون عدد گویی تو دایم نه احد
هم عدد در تو فراوان بسته‌اند
حرص زنجیر است این سر فهم کن
تا بری پی هرچه زینسان بسته‌اند
حرص باید تا تو زر جمع‌آوری
تا کند وام از تو این زان بسته‌اند
چون عوض خواهی تو زر را گویدت
چار طاقت خلد رضوان بسته‌اند
چون رسی در خلد گوید نفس خلد
از برای نفس انسان بسته‌اند
مرد جانی جمع شود بگذر ز نفس
زانکه دل در تو پریشان بسته‌اند
در علفزاری چه خواهی کرد تو
چون تو را در قید سلطان بسته‌اند
قرب سلطان جوی و مهمانی مخواه
کان خیال از بهر مهمان بسته‌اند
جان به ما ده تا همه جانان شوی
کین همه از بهر جانان بسته‌اند
هم چنین یک یک صفت می کن قیاس
کان همه زنجیر از اینسان بسته‌اند
تو به یک‌یک راه می‌بر سوی دوست
لیک دشوار است و آسان بسته‌اند
چون به پیشان راه بردی، برگشاد
بر تو هر در کان ز پیشان بسته‌اند
چون رسی آنجا شود روشن تو را
پرده‌ای کز کفر و ایمان بسته‌اند
جز به توحیدت نگردد آشکار
آنچه در جان تو پنهان بسته‌اند
جان عطار ای عجب چون سایه‌ای است
لیک در خورشید رخشان بسته‌اند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیش رفتن را چو پیشان بسته‌اند
بازگشتن را چو پایان بسته‌اند
هوش مصنوعی: وقتی که راه پیشرفت را مسدود کرده‌اند، بازگشت به عقب نیز به عنوان یک گزینه نهایی به حساب می‌آید.
پس نه از پس راه داری نه ز پیش
کز دو سو ره بر تو حیران بسته‌اند
هوش مصنوعی: نه از پشت راهی داری و نه از جلو، زیرا از هر دو طرف، راه تو به خاطر دیگران بسته شده است.
پس تو را حیران میان این دو راه
عالمی زنجیر در جان بسته‌اند
هوش مصنوعی: برای تو در میان این دو مسیر، عالمی وجود دارد که به نوعی تو را در دام افکار و احساسات گرفتار کرده است.
بی قراری زانکه در جان و دلت
این همه زنجیر جنبان بسته‌اند
هوش مصنوعی: بی قراری از آن است که در جان و دلت این همه زنجیر و بند وجود دارد که تو را به خود مشغول کرده‌اند.
چون عدد گویی تو دایم نه احد
هم عدد در تو فراوان بسته‌اند
هوش مصنوعی: وقتی سخن از عدد به میان می‌آید، تو همواره تنها نیستی؛ بلکه در تو تعداد زیادی از عددها به هم پیوسته‌اند.
حرص زنجیر است این سر فهم کن
تا بری پی هرچه زینسان بسته‌اند
هوش مصنوعی: حرص و طمع مثل زنجیری هستند که ما را به چیزهایی که نمی‌خواهیم، وابسته می‌کنند. بنابراین بهتر است که از آن‌ها دوری کنیم و آزادانه به دنبال چیزهایی برویم که واقعا برای ما مفید و ارزشمندند.
حرص باید تا تو زر جمع‌آوری
تا کند وام از تو این زان بسته‌اند
هوش مصنوعی: برای جمع‌آوری ثروت، باید حرص و تلاش داشته باشی، زیرا این تلاش و کوشش باعث می‌شود که دیگران به تو وام بدهند و از تو بهره‌مند شوند.
چون عوض خواهی تو زر را گویدت
چار طاقت خلد رضوان بسته‌اند
هوش مصنوعی: وقتی که خواسته باشی چیزی را عوض کنی، طلا به تو می‌گوید که برای رسیدن به خوشبختی و آرامش، باید چهار بار تحمل کنی، زیرا خوشی‌های جاودانی در بهشت محصور شده‌اند.
چون رسی در خلد گوید نفس خلد
از برای نفس انسان بسته‌اند
هوش مصنوعی: هنگامی که به بهشت برسی، نفس تو خواهد گفت که این بهشت برای راحتی نفس انسان ایجاد شده است.
مرد جانی جمع شود بگذر ز نفس
زانکه دل در تو پریشان بسته‌اند
هوش مصنوعی: مردان با عشق و اراده گرد هم می‌آیند و از خود عبور می‌کنند، زیرا دل‌ها به خاطر تو پر از آشفتگی و نگرانی شده‌اند.
در علفزاری چه خواهی کرد تو
چون تو را در قید سلطان بسته‌اند
هوش مصنوعی: وقتی که تحت کنترل و قدرت کسی هستی، در جایی که آزادی برای عمل و انتخاب وجود ندارد، چه کاری از دست تو برمی‌آید؟
قرب سلطان جوی و مهمانی مخواه
کان خیال از بهر مهمان بسته‌اند
هوش مصنوعی: به دنبال نزدیکی به سلطان باش و به خاطر میهمانی درخواست نکن، زیرا این خیال فقط برای مهمان‌ها در نظر گرفته شده است.
جان به ما ده تا همه جانان شوی
کین همه از بهر جانان بسته‌اند
هوش مصنوعی: جان خود را به ما بده تا تو نیز محبوب همه بشوی، زیرا همه چیز برای محبوب است که فراهم شده است.
هم چنین یک یک صفت می کن قیاس
کان همه زنجیر از اینسان بسته‌اند
هوش مصنوعی: هر یک از صفات را با یکدیگر مقایسه کن، زیرا تمامی این زنجیرها به همین شکل به هم متصل شده‌اند.
تو به یک‌یک راه می‌بر سوی دوست
لیک دشوار است و آسان بسته‌اند
هوش مصنوعی: تو هر بار به یک روش به سوی دوست هدایت می‌شوی، اما این مسیر هم سخت است و هم آسان.
چون به پیشان راه بردی، برگشاد
بر تو هر در کان ز پیشان بسته‌اند
هوش مصنوعی: زمانی که تو مسیر را درست انتخاب کردی و گام در راه نیک گذاشتی، همه درهایی که پیشتر برایت بسته بودند، به رویت باز می‌شوند.
چون رسی آنجا شود روشن تو را
پرده‌ای کز کفر و ایمان بسته‌اند
هوش مصنوعی: وقتی به آنجا برسی، پرده‌ای که میان کفر و ایمان وجود دارد، برای تو برداشت خواهد شد و وضوح بیشتری پیدا خواهی کرد.
جز به توحیدت نگردد آشکار
آنچه در جان تو پنهان بسته‌اند
هوش مصنوعی: فقط با شناخت خداوند و یگانگی اوست که آنچه در درون تو پنهان شده است، روشن و آشکار می‌شود.
جان عطار ای عجب چون سایه‌ای است
لیک در خورشید رخشان بسته‌اند
هوش مصنوعی: جان عطار، شگفتا که مانند سایه‌ای است، اما در مقابل نور درخشان خورشید قرار گرفته است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۸۹ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1397/02/14 16:05
نادر..

.. جمع شو، بگذر ز نفس...