گنجور

غزل شمارهٔ ۲۸۱

چو ترک سیم برم صبحدم ز خواب درآمد
مرا ز خواب برانگیخت و با شراب درآمد
به صد شتاب برون رفت عقل جامه به دندان
چو دید دیده که آن بت به صد شتاب درآمد
چو زلف او دل پر تاب من ببرد به غارت
ز زلف او به دل من هزار تاب درآمد
خراب گشتم و بیخود اگر چه باده نخوردم
چو ترک من ز سر بیخودی خراب درآمد
نهاد شمع و شرابی که شیشه شعله زد از وی
چو باد خورد چو آتش به کار آب درآمد
شراب و شاهد و شمع من و ز گوشهٔ مجلس
همی نسیم گل و نور ماهتاب درآمد
شکست توبهٔ سنگینم آبگینه چنان خوش
کزان خوشی به دل من صد اضطراب درآمد
چو توبهٔ من بی دل شکستی ای بت دلبر
نمک بده ز لبت کز دلم کباب درآمد
بیار باده و زلفت گره مزن به ستیزه
که فتنه از گره زلف تو ز خواب درآمد
شراب نوش که از سرخی رخ چو گل تو
هزار زردی خجلت به آفتاب درآمد
که می‌نماید عطار را رهی که گریزد
که همچو سیل ز هر سو نبید ناب درآمد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو ترک سیم برم صبحدم ز خواب درآمد
مرا ز خواب برانگیخت و با شراب درآمد
هوش مصنوعی: وقتی صبح زود از خواب برخاستم، مانند ترک‌ها که نغمه‌ای خوش می‌زنند، بیدار شدم و با شراب به دیدارم آمدند.
به صد شتاب برون رفت عقل جامه به دندان
چو دید دیده که آن بت به صد شتاب درآمد
هوش مصنوعی: عقل با عجله و شتاب از فکر و خیال خارج شد و از شدت شگفتی، دندانش را بر روی لب گذاشت. وقتی چشمانش آن معشوق را دید که با سرعت و شتاب وارد شده است، دچار حیرت و تحیر شد.
چو زلف او دل پر تاب من ببرد به غارت
ز زلف او به دل من هزار تاب درآمد
هوش مصنوعی: وقتی که موهای او دل پر از شوق و اشتیاق من را ربود، از آن زلف، در دل من هزاران حالت و احساس به وجود آمد.
خراب گشتم و بیخود اگر چه باده نخوردم
چو ترک من ز سر بیخودی خراب درآمد
هوش مصنوعی: من دچار نابسامانی و بی‌خودی شدم، هرچند از شراب استفاده نکردم، زیرا وقتی محبوبم از سرم رفت، بی‌خود و خراب شدم.
نهاد شمع و شرابی که شیشه شعله زد از وی
چو باد خورد چو آتش به کار آب درآمد
هوش مصنوعی: شمع و شیشه‌ی شراب به همدیگر پیوسته‌اند، زمانی که شیشه شعله گرفت. هنگامی که باد بوزد، آتش به وجود می‌آید و در نهایت آب به کار می‌آید.
شراب و شاهد و شمع من و ز گوشهٔ مجلس
همی نسیم گل و نور ماهتاب درآمد
هوش مصنوعی: شراب و محبوب و شمع در کنار هم، از گوشه مجلس بوی گل و نور ماهتاب به مشام می‌رسد.
شکست توبهٔ سنگینم آبگینه چنان خوش
کزان خوشی به دل من صد اضطراب درآمد
هوش مصنوعی: توبهٔ سنگین و دشواری که داشتم، مانند شیشه‌ای شکست، و این شکست به اندازه‌ای دلپذیر بود که باعث شد در دلم صدای اضطراب و نگرانی ایجاد کند.
چو توبهٔ من بی دل شکستی ای بت دلبر
نمک بده ز لبت کز دلم کباب درآمد
هوش مصنوعی: ای معشوق دلربا، وقتی که توبه‌ام را شکست کردی و دلم را به درد آوردی، لطف کن و از لبان شیرینت نمکی به من بده تا درد دلم را کمی تسکین بخشی.
بیار باده و زلفت گره مزن به ستیزه
که فتنه از گره زلف تو ز خواب درآمد
هوش مصنوعی: بنوش باده و موهایت را به هم نزن، چون اختلال و نابسامانی از گیسوی تو برخواسته است.
شراب نوش که از سرخی رخ چو گل تو
هزار زردی خجلت به آفتاب درآمد
هوش مصنوعی: از شراب بنوش که زیبایی صورت تو، مانند گل سرخ، باعث می‌شود تا هزار زردی و شرم از نور خورشید پنهان شود.
که می‌نماید عطار را رهی که گریزد
که همچو سیل ز هر سو نبید ناب درآمد
هوش مصنوعی: عطار راهی را می‌بیند که او را به دور شدن از مشکلات و نگرانی‌ها دعوت می‌کند، چرا که مانند سیل که از هر طرف سرریز می‌شود، او نیز از همه جا به سوی آزادی و رهایی می‌رود.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۸۱ به خوانش عندلیب