غزل شمارهٔ ۲۷۷
دی پیر من از کوی خرابات برآمد
وز دلشدگان نعرهٔ هیهات برآمد
شوریده به محراب فنا سر به برافکند
سرمست به معراج مناجات برآمد
چون دردی جانان به ره سینه فرو ریخت
از مشرق جان صبح تحیات برآمد
چون دوست نقاب از رخ پر نور برانداخت
با دوست فرو شد به مقامات برآمد
آن دیده کزان دیده توان دید جمالش
آن دیده پدید آمد و حاجات برآمد
مقصود به حاصل شد و مطلوب به تعین
محبوب قرین گشت و مهمات برآمد
بد باز جهان بود بدان کوی فروشد
واقبال بدان بود که شهمات برآمد
دین داشت و کرامات و به یک جرعه می عشق
بیخود شد و از دین و کرامات برآمد
عطار بدین کوی سراسیمه همی گشت
تا نفی شد و از ره اثبات برآمد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دی پیر من از کوی خرابات برآمد
وز دلشدگان نعرهٔ هیهات برآمد
هوش مصنوعی: پیر من از محلهٔ خراباتیها بیرون آمد و از دل عاشقان صدای ناله و فریاد بلند شد.
شوریده به محراب فنا سر به برافکند
سرمست به معراج مناجات برآمد
هوش مصنوعی: شخصی که دچار جنون عشق است، در مکان مقدس نماز سرش را به اشاره افکند و در حالی که در اوج شادی و سرمستی به سمت خداوند دعا و مناجات میکرد، به درجات بلند روحانی عروج کرد.
چون دردی جانان به ره سینه فرو ریخت
از مشرق جان صبح تحیات برآمد
هوش مصنوعی: وقتی که درد محبوب به دل آدمی تابید، مانند صبحی که از شرق میتابد، احساسات و سلامتی به همراه آن آغاز میشود.
چون دوست نقاب از رخ پر نور برانداخت
با دوست فرو شد به مقامات برآمد
هوش مصنوعی: زمانی که دوست، نقاب از چهرهی روشن خود برداشت، با او به مقامهای بلند و عالی رسید.
آن دیده کزان دیده توان دید جمالش
آن دیده پدید آمد و حاجات برآمد
هوش مصنوعی: چشمی که از آن میتوان جمال او را دید، همین چشم است که ظاهر شد و نیازها برآورده گشت.
مقصود به حاصل شد و مطلوب به تعین
محبوب قرین گشت و مهمات برآمد
هوش مصنوعی: هدف و مقصود به دست آمد و آنچه خواسته بودیم، به وضوح و در کنار محبوب قرار گرفت و مسائل مهم نمایان شدند.
بد باز جهان بود بدان کوی فروشد
واقبال بدان بود که شهمات برآمد
هوش مصنوعی: جهان به کسی روی خوش نشان میدهد که در دنیای خود با شجاعت و اراده به پیش میرود؛ چرا که سرنوشت او بر اساس تلاش و کوششش تعیین میشود.
دین داشت و کرامات و به یک جرعه می عشق
بیخود شد و از دین و کرامات برآمد
هوش مصنوعی: او دین و ویژگیهای معنوی داشت، اما با یک جرعه عشق مست شد و از دین و ویژگیهای معنوی خود خارج شد.
عطار بدین کوی سراسیمه همی گشت
تا نفی شد و از ره اثبات برآمد
هوش مصنوعی: عطار در این مکان سرگردان و نگران بود تا اینکه از این حالت خارج شد و به مسیر درست رسید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۷۷ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1397/05/06 12:08
نادر..
آن دیده پدید آمد و حاجات برآمد..