غزل شمارهٔ ۲۶۸
هر زمان عشق تو در کارم کشد
وز در مسجد به خمارم کشد
چون مرا در بند بیند از خودی
در میان بند زنارم کشد
دردییی بر جان من ریزد ز درد
پس به مستی سوی بازارم کشد
گر ز من بد مستییی بیند دمی
گرد شهر اندر نگونسارم کشد
ور ز عشق او بگویم نکتهای
از سیاست بر سر دارم کشد
چون نماند از وجودم ذرهای
بار دیگر بر سر کارم کشد
گه به زحمتگاه اغیارم برد
گه به خلوتگاه اسرارم کشد
چون به غایت مست گردم زان شراب
در کشاکش پیش عطارم کشد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر زمان عشق تو در کارم کشد
وز در مسجد به خمارم کشد
هوش مصنوعی: هر بار که عشق تو من را درگیر میکند، از در مسجد به حالت مستی میافتم.
چون مرا در بند بیند از خودی
در میان بند زنارم کشد
هوش مصنوعی: وقتی مرا در زنجیر و محدودیت ببیند، از خود بیخود شده و احساس آزادیام را متمایل میکند.
دردییی بر جان من ریزد ز درد
پس به مستی سوی بازارم کشد
هوش مصنوعی: دردی بر روح و جان من میریزد که به خاطر آن احساس سرخوشی کرده و به سوی بازار میروم.
گر ز من بد مستییی بیند دمی
گرد شهر اندر نگونسارم کشد
هوش مصنوعی: اگر دردی از من ببیند، به زودی در شهر زیر پا میرود.
ور ز عشق او بگویم نکتهای
از سیاست بر سر دارم کشد
هوش مصنوعی: اگر از عشق او صحبت کنم، نکتهای از تزویر و سیاست دارم که میتواند مرا به خطر بیاندازد.
چون نماند از وجودم ذرهای
بار دیگر بر سر کارم کشد
هوش مصنوعی: زمانی که هیچ نمانده از وجودم، دوباره کاری به کارم نخواهد داشت.
گه به زحمتگاه اغیارم برد
گه به خلوتگاه اسرارم کشد
هوش مصنوعی: گاهی در اوج سختی و فشار دیگران قرار میگیرم و گاهی در آرامش و راز خود خلوت میکنم.
چون به غایت مست گردم زان شراب
در کشاکش پیش عطارم کشد
هوش مصنوعی: وقتی که از شراب به اوج شادی و سرخوشی میرسم، درگیر و کشمکش با عطارم میشوم.