غزل شمارهٔ ۲۶۷
هر زمانم عشق ماهی در کشاکش میکشد
آتش سودای او جانم در آتش میکشد
تا دل مسکین من در آتش حسنش فتاد
گاه میسوزد چو عود و گه دمی خوش میکشد
شحنهٔ سودای او شوریدگان عشق را
هر نفس چون خونیان اندر کشاکش میکشد
عشق را با هفت چرخ و شش جهت آرام نیست
لاجرم نه بار هفت و نی غم شش میکشد
جمع باید بود بر راهی چو موران روز و شب
هر که را دل سوی آن زلف مشوش میکشد
خاطر عطار از نور معانی در سخن
آفتاب تیر بر چرخ منقش میکشد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر زمانم عشق ماهی در کشاکش میکشد
آتش سودای او جانم در آتش میکشد
هوش مصنوعی: هر زمانی که عشق به من حملهور میشود، آرزوی آن محبوب مرا به شدت میسوزاند و جانم را در آتش حسرت او میسوزاند.
تا دل مسکین من در آتش حسنش فتاد
گاه میسوزد چو عود و گه دمی خوش میکشد
هوش مصنوعی: دل غمگین من وقتی به زیبایی او میافتد، گاهی مانند عود میسوزد و گاهی لحظاتی خوش و آرام را تجربه میکند.
شحنهٔ سودای او شوریدگان عشق را
هر نفس چون خونیان اندر کشاکش میکشد
هوش مصنوعی: او که به خیال و آرزوهایش مشغول است، هر لحظه از عشق دیوانگان را همچون خونینکفنان در دل چالشها و دردها میکشد.
عشق را با هفت چرخ و شش جهت آرام نیست
لاجرم نه بار هفت و نی غم شش میکشد
هوش مصنوعی: عشق با وجود پیچیده بودنش و چرخشهای مختلفش، هیچ وقت آرامش ندارد. بنابراین، نه میتواند به سادگی مشکلاتش را تحمل کند و نه به راحتی از غمها رهایی یابد.
جمع باید بود بر راهی چو موران روز و شب
هر که را دل سوی آن زلف مشوش میکشد
هوش مصنوعی: باید در کنار هم و به طور مداوم تلاش کنیم، مانند مورچههایی که در روز و شب به حرکت ادامه میدهند. هر کسی که دلش به سمت آن زلف پرپیچ و خم کشیده میشود، باید در این مسیر گام بردارد.
خاطر عطار از نور معانی در سخن
آفتاب تیر بر چرخ منقش میکشد
هوش مصنوعی: عطار با استفاده از مفاهیم عمیق و نورانی در کلامش، مانند تابش آفتاب، تصاویر درخشان و زیبایی را در ذهن تجسم میکند.