گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۶

عشقت ایمان و جان به ما بخشد
لیک بی‌علتی عطا بخشد
نیست علت که ملک صد سلطان
در زمانی به یک گدا بخشد
گر همه طاعتی به جای آری
هر یکی را صدت جزا بخشد
لیک گنجی که قسم عشاق است
عشق بی چون و بی چرا بخشد
نیست کس را خبر که پرتو عشق
به کجا آید و کجا بخشد
ذره‌ای گر ز پرده در تابد
شرق تا غرب کیمیا بخشد
گر بقا بیندت فنا کندت
ور فنا بایدت بقا بخشد
هر نفس صد هزار خاک شوند
تا چنین دولتی کرا بخشد
چون ببازی تو جمله تو بر تو
گر تو بی تو شوی تو را بخشد
گر تو را چشم راه بین است بران
راه چشم تو را ضیا بخشد
وگرت چشم تیرگی دارد
راهت از گرد توتیا بخشد
همچو نی شو تهی ز دعوی و لاف
تا دمت روح را صفا بخشد
گر بسوزی ز شعله نور دهد
ور بسازی بسی نوا بخشد
گر درین ره فرید کشته شود
اولین گام خونبها بخشد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشقت ایمان و جان به ما بخشد
لیک بی‌علتی عطا بخشد
هوش مصنوعی: عشق تو به ما ایمان و زندگی می‌بخشد، اما بدون هیچ دلیلی، نعمت‌ها را به ما عطا می‌کند.
نیست علت که ملک صد سلطان
در زمانی به یک گدا بخشد
هوش مصنوعی: این بیت به ما می‌گوید که نمی‌توان انتظار داشت که چندین پادشاه یا حاکم در یک زمان، تمام قدرت و ثروت خود را به یک فرد فقیر واگذار کنند. به عبارتی، این سخن نشان‌دهنده ناپایداری و عدم منطق در دادن همه چیز به یک نفر در زمان واحد است.
گر همه طاعتی به جای آری
هر یکی را صدت جزا بخشد
هوش مصنوعی: اگر تمام عبادت‌ها را انجام دهی، هر یک از آن‌ها پاداشی بسیار بزرگ‌تر از آنچه که فکر می‌کنی، خواهد داشت.
لیک گنجی که قسم عشاق است
عشق بی چون و بی چرا بخشد
هوش مصنوعی: با این حال، گنجی که عشاق به آن قسم می‌خورند، عشقی است که بدون قید و شرط و بی‌دلیل به انسان عطا می‌شود.
نیست کس را خبر که پرتو عشق
به کجا آید و کجا بخشد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌داند نور عشق به کجا می‌رسد و به چه کسی بخشیده می‌شود.
ذره‌ای گر ز پرده در تابد
شرق تا غرب کیمیا بخشد
هوش مصنوعی: اگر ذره‌ای از نور خارج شود، می‌تواند تمامی جهان را به طلا تبدیل کند.
گر بقا بیندت فنا کندت
ور فنا بایدت بقا بخشد
هوش مصنوعی: اگر بقا را ببینی، فنا تو را در بر می‌گیرد، و اگر باید فنا شوی، بقا به تو داده می‌شود.
هر نفس صد هزار خاک شوند
تا چنین دولتی کرا بخشد
هوش مصنوعی: هر لحظه، صد هزار نفر جان خود را فدای دستیابی به چنین دولتی می‌کنند.
چون ببازی تو جمله تو بر تو
گر تو بی تو شوی تو را بخشد
هوش مصنوعی: اگر تمام چیزها را از دست بدهی، اما خودت را فراموش نکنی، در نهایت همین خودت است که به تو کمک می‌کند.
گر تو را چشم راه بین است بران
راه چشم تو را ضیا بخشد
هوش مصنوعی: اگر چشمی داری که می‌تواند راه را ببیند، آن راه نیروی روشنی به چشمان تو می‌دهد.
وگرت چشم تیرگی دارد
راهت از گرد توتیا بخشد
هوش مصنوعی: اگر چشمانت تاریک باشد، گردی که از توتیا به وجود می‌آید، راهت را روشن خواهد کرد.
همچو نی شو تهی ز دعوی و لاف
تا دمت روح را صفا بخشد
هوش مصنوعی: مانند نی باش و از ادعاها و لاف زدن خالی شو، تا نفس تو روح را صفا و طراوت بخشد.
گر بسوزی ز شعله نور دهد
ور بسازی بسی نوا بخشد
هوش مصنوعی: اگر به سبب آتش بسوزی، نور حاصل می‌شود و اگر کاری کنی، نغمه‌ای زیبا به وجود می‌آید.
گر درین ره فرید کشته شود
اولین گام خونبها بخشد
هوش مصنوعی: اگر در این راه فرید به قتل برسد، اولین گام او باید هزینه‌اش را بپردازد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۶۶ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1398/06/17 18:09
..

راهت از گرد، توتیا بخشد
راه، چشم تو را ضیا بخشد...