غزل شمارهٔ ۲۶۴
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۶۴ به خوانش عندلیب
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
واقعا عالیه
با سلام و احترام
در بعضی نسخ بیت دوم را چنین نوشته اند:
لب دریا همه کفر است و دریا جمله دینداران
بسیار زیبا
عالیه عطار
بیت یازدهم سنخیتی با بقیه شعر نداره.انگار یک وصله ناجور است.
من نیز با مسعود موافقت رای دارم، از کل ابیات اینگونه برمی آید که شریعت راهگشا نیست و نبوده و بیت یازدهم وصله ایست ناجور وناشیانه که یحتمل زمانی دیگر افزوده شده است. سپاس
فوالعاده بود
چه دانستم که این دریای بی پایان چنین باشد
بخارش آسمان گردد کف دریا زمین باشد
دوستان با سلام و وقت بخیر، مشخصا نظرات شما عزیزان محترم است اما لزوما کامل و صحیح نیست. در رابطه با بیت یازدهم بعضی از دوستان
نظری نادرست و به عبارتی مغرضانه داشتند که به احتمال قوی از عدم اطلاع آنھا در رابطه باعرفان و مراحل چهارگانه عرفانی است. مراحل چهارگانه عرفانی عبارتند از: شریعت ، طریقت ، معرفت ، و حقیقت
به هر حال دوستانی که مایلند در رابطه با این غزل عمیق و شگفت انگیز
حضرت عطار بیشتر بشنوند و بدانند، میتوانند به کانالی با عنوان:
( گوش به فرمان بزرگان جهان هستی ) مراجعه کنند. لینک این کانال عبارت است از : پیوند به وبگاه بیرونی
معمولا روی این کانال نسخه ای کتبی از اشعار مختلف آمده است و به دنبال این نسخه کتبی یک کلیپ صوتی با تفسیرو توضیح کامل آمده است.
امیدوارم که این توضیحات به همه عزیزانی که میخواهند در رابطه با عالم
عظیم عرفانی و روحانی بیشتر بدانند کمک کند تا بعد از این با اطلاعات محدودشان به ارزیابی سخنان بزرگان جهان هستی نپردازند
با آرزوی تندرستی و دلشادی برای همه شما عزیزان
پیروز و سر بلند باشید
سلام جناب حمید.
آیا امکان دارد لینک کانال را مجددا بگذارید. برای من باز نشد.
با سلام
بیت نهم این غزل بلند و بالا را جناب جلال الدین مولوی در دفتر اول مثنوی شریف تشریح فرموده اند.
درود
بیت اول تا نهم شاهکار بی نظیر عطار است. لاکن ابیات بعدی کار کیست؟ چگونه می توان این دو را یک کار واحد دید؟
سلام، من هم با کیا همنظرم. ابیات بعدی سنگینی وزن ابیات اول تا نهم رو نداره، ابیات بعدی، کار کیه؟ چطور میشا این دو تا بخش رو واحد دید؟
تفسیر بیت ۷ فوق:
جناب عطار در این بیت میفرماید: ای انسانی که سالیان متمادی در حال ریاضت و تحمل رنج برای وصل به معشوق هستی، آگاه باش که نفس اماره سرکش تو دائما" در کمین توست.
لذا تفاوت بین زاهدان و عشاق در همین مطلب است که، عاشق همواره بدون درخواست های نفسانی فقط توجه کامل به معبود خود دارد، ولی زاهد با انجام اعمالی بدون در نظر گرفتن نفس درونی که او را دائم وسوسه میکند قصد قرب الهی دارد.
این شعر از شاهکارهای فارسی و از دقیق ترین سرودهای عطار است. شگفتی آن بیش از همه در محور عمودیِ دقیق و انسجام معنایی آن است که این بر خلاف غزلهای عرفانی اینچنین در ادوار بعد است. مضمون اصلی غزل تقابل کفر و دین است که آن را به خشکی ساحل و دریا تشبیه کرده است. دریا مقصود دینداری است: "لب دریا همه کفر است و دریا جمله دینداری" اما این گوهری که ورای کفر و دین است دقیقا چیست؟
سخن من این است که این گوهر "نفس" یا "من" است اما نفسِ صاحبدل که به نظر عینا همان "ابلیس لعین" است و آنچه درباره شیطان پرستی عطار مشهور است بیش از همه در این شعر پیداست اما این حقیقت در شعر استادانه پنهان شده و به بیان رازآلود خاص عارفانه بیان می شود. در بیت سوم شاعر تاکید دارد اگر دینداری (دریا) و نفس (گوهر) باهم جمع شوند هر دو را خواهی داشت و همزمان نخواهی داشت به همین دلیل در بیت پنجم می گوید در این دریا که من هستم نه من هستم نه دریایی. یعنی نه دینداری در کار است نه گوهر نفس. اما در حقیقت گوهر نفس در ساحل کفر میان خاک و خون، می می خورد. "تو صاحب نفسی ای عاقل میان خاک و خون می خور" اگر صاحب نفس حقیقتا اهل دل باشد آنچه در ظاهر زهر به نظر میرسد برایش انگبین است.
در سه بیت پایانی است که عطار به ترتیب شریعت و طریقت و حقیقت را پیش پای سالک مینهد: طریقت تنها با رازداری میسر است و لقای حقیقت تنها زمانی که قدم در جاده معانی دقیق سخن محکم گرداند.. اگر مجال بهتری دست دهد مفصلتر با ارجاع به سخنان دیگری از عطار در این مضمون شرحی گویا مینویسم، عجالتا به نظرم در این فایل و اشارات مجمل این یادداشت سرنخهایی برای خواننده اهل معنا فراهم کرده باشد.