غزل شمارهٔ ۲۶
آن نه روی است ماه دو هفته است
وان نه قد است سرو برفته است
پیش ماه دو هفتهٔ رخ تو
ماه و خورشید طفل یک هفته است
ذرهای عشق آفتاب رخش
همه دلها به جان پذیرفته است
نرگس اوست ای عجب بیمار
دل عشاق درد بگرفته است
هر کجا صف کشیده مژه او
فتنه بیدار و عافیت خفته است
از دهانش که هست معدومی
نیست عالم تهی پر آشفته است
به دهانش خوش آمد است محال
هر که حرفی از آن دهان گفته است
در دهانش که هست سی و دو در
در پس یک عقیق ناسفته است
مینبینی دهانش اگر بینی
کاشکار است آنکه بنهفته است
تا درافشان شد از دهانش فرید
بر سر طاق عالمش جفته است
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن نه روی است ماه دو هفته است
وان نه قد است سرو برفته است
هوش مصنوعی: آنچه که میبینید، چهرهای زیباست که به زودى تغییر میکند و آن، قامت استوار و بلند مثل سرو، از بین رفته است.
پیش ماه دو هفتهٔ رخ تو
ماه و خورشید طفل یک هفته است
هوش مصنوعی: در روزهای پیش رو، چهره تو چون ماه است و نور خورشید مانند نوری است که در مقایسه با زیبایی تو کودکانه به نظر میرسد.
ذرهای عشق آفتاب رخش
همه دلها به جان پذیرفته است
هوش مصنوعی: یک ذره عشق از زیبایی او، در دل همه افراد نفوذ کرده و مورد پذیرش قرار گرفته است.
نرگس اوست ای عجب بیمار
دل عشاق درد بگرفته است
هوش مصنوعی: نرگس او، یعنی چشمان زیبا و خاص او، باعث حیرت شده است. تعجبآور است که دلهای عاشقان از درد و غم او پر شده و مبتلا به اندوه هستند.
هر کجا صف کشیده مژه او
فتنه بیدار و عافیت خفته است
هوش مصنوعی: هر جا که مژههای او صف بستهاند، شور و آشوب حاکم است و آرامش به خواب رفته است.
از دهانش که هست معدومی
نیست عالم تهی پر آشفته است
هوش مصنوعی: آنچه از دهانش خارج میشود، نشانهای از وجود ندارد و جهان به شدت در هم ریخته و آشفته است.
به دهانش خوش آمد است محال
هر که حرفی از آن دهان گفته است
هوش مصنوعی: هر کسی از دهان او چیزی گفته باشد، ابداً نمیتوان آن را باور کرد.
در دهانش که هست سی و دو در
در پس یک عقیق ناسفته است
هوش مصنوعی: در دهان او، سی و دو دندان وجود دارد که پشت آنها یک سنگ قیمتی درخشان و ناب نهفته است.
مینبینی دهانش اگر بینی
کاشکار است آنکه بنهفته است
هوش مصنوعی: اگر دقت کنی، متوجه نخواهی شد که او چه قدر زیرک و باهوش است، آن کس که در پنهان چیزهای زیادی را نگه داشته است.
تا درافشان شد از دهانش فرید
بر سر طاق عالمش جفته است
هوش مصنوعی: زمانی که فرید صحبت کرد، نوری از دهانش ساطع شد و بر قلهی عالمش درخشید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۶ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۲۶ به خوانش فرید حامد
غزل شمارهٔ ۲۶ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1399/04/28 12:06
مریم
مثل اینکه غزل 25 موجود نیست