غزل شمارهٔ ۲۵
دلبرم در حسن طاق افتاده است
قسم من زو اشتیاق افتاده است
بر سر پایم چو کرسی ز انتظار
کو چو عرش سیم ساق افتاده است
گر رسد یک شب خیال وصل او
برق در زیرش براق افتاده است
لیک اندر تیه هجرش گرد من
سد اسکندر یتاق افتاده است
کی فتد در دوزخ این آتش کزو
در خراسان و عراق افتاده است
بر هم افتاده چو زلفش هر نفس
کشته تو در فراق افتاده است
میندانم تا به عمدا میکشد
یا چنین خود اتفاق افتاده است
تا که روی همچو ماهش دیدهام
ماه بختم در محاق افتاده است
ابروی او جز کمان چرخ نیست
زانکه همچون چرخ طاق افتاده است
چون ندارد ترک سیمینم میان
پس چرا زرین نطاق افتاده است
این همه باریک بینی فرید
از میان آن وشاق افتاده است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلبرم در حسن طاق افتاده است
قسم من زو اشتیاق افتاده است
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی محبوبم به حدی ست که مرا به شدت مجذوب و دلبسته کرده است.
بر سر پایم چو کرسی ز انتظار
کو چو عرش سیم ساق افتاده است
هوش مصنوعی: من به نشستن در انتظار مانند تکیهگاهی میمانم، که همچون عرشی با پایههایی از نقره، بر زمین افتاده است.
گر رسد یک شب خیال وصل او
برق در زیرش براق افتاده است
هوش مصنوعی: اگر یک شب خیال وصال او به سراغم بیاید، همانند فرشتهای درخشنده و نورانی به نظر میرسد که در زیرش برق میزند.
لیک اندر تیه هجرش گرد من
سد اسکندر یتاق افتاده است
هوش مصنوعی: اما در دل بیکسی و تنهایی، سد محکمی همچون سد اسکندر بر سر راهم قرار گرفته است.
کی فتد در دوزخ این آتش کزو
در خراسان و عراق افتاده است
هوش مصنوعی: این آتش که در دوزخ وجود دارد، چه زمانی به سرزمینهای خراسان و عراق سرایت میکند؟
بر هم افتاده چو زلفش هر نفس
کشته تو در فراق افتاده است
هوش مصنوعی: زلف او مانند تارهای در هم پیچیده است و هر لحظه که میگذرد، من به خاطر دوریاش دچار درد و رنج میشوم.
میندانم تا به عمدا میکشد
یا چنین خود اتفاق افتاده است
هوش مصنوعی: نمیدانم که آیا این وضعیت به عمد ایجاد شده یا اینکه به طور طبیعی پیش آمده است.
تا که روی همچو ماهش دیدهام
ماه بختم در محاق افتاده است
هوش مصنوعی: از وقتی که زیبایی و روی او را دیدهام، احساس میکنم که شانس و بخت من به شدت کاهش یافته و در وضعیت بدی قرار گرفته است.
ابروی او جز کمان چرخ نیست
زانکه همچون چرخ طاق افتاده است
هوش مصنوعی: ابروی او به قدری زیبا و منحنی است که انگار مانند کمان چرخش دارد، زیرا حالتی منحنی و قوسدار به خود گرفته است.
چون ندارد ترک سیمینم میان
پس چرا زرین نطاق افتاده است
هوش مصنوعی: وقتی که دلبر نازنین من کمبود دارد، چرا پس زنجیر زرین بر زمین افتاده است؟
این همه باریک بینی فرید
از میان آن وشاق افتاده است
هوش مصنوعی: فرید توجه و دقت زیادی به جزئیات دارد و این دقت او به خاطر وجود آن شخص خاص در زندگیاش است که او را تحت تأثیر قرار داده است.