اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گرچه ز تو هر روزم صد فتنه دگر خیزد
در عشق تو هر ساعت دل شیفتهتر خیزد
هوش مصنوعی: هر روز که از تو میگذرد، بلاها و مشکلات جدیدی به وجود میآید، اما در عشق تو، هر لحظه، دلم بیشتر و بیشتر به تو علاقهمند میشود.
لعلت که شکر دارد حقا که یقینم من
گر در همه خوزستان زین شیوه شکر خیزد
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی تو باعث شکرگزاری من است و مطمئنم که اگر در تمام خوزستان هم از این روش شکرگزاری بکنند، باز هم از تو کم نمیشود.
هرگه که چو چوگانی زلف تو به پای افتد
دل در خم زلف تو چون گوی به سر خیزد
هوش مصنوعی: هر زمان که زلف تو به پایم بیفتد، دل من همچون گوی به سر میجهد.
گفتی به بر سیمین زر از تو برانگیزم
آخر ز چو من مفلس دانی که چه زر خیزد
هوش مصنوعی: گفتی که از تو، جواهرات و زیباییها را به دست میآورم، اما من که در فقر و تنگدستی به سر میبرم، میدانم که از من چه گنجی میتواند به وجود بیاید.
قلبی است مرا در بر رویی است مرا چون زر
این قلب که برگیرد زان وجه چه برخیزد
هوش مصنوعی: قلب من به تو علاقهمند است و چهرهات برایم مانند طلا ارزشمند است. این قلبی که به عشق تو میتپد، از زیباییات انرژی میگیرد و از آن چه که تو به من ارائه میدهی، سرشار میشود.
تا در تو نظر کردم رسوای جهان گشتم
آری همه رسوایی اول ز نظر خیزد
هوش مصنوعی: زمانی که به تو نگاه کردم، باعث شدم که در دنیا رسوا شوم. بله، تمام رسواییها ابتدا از نگاهی به وجود میآید.
گفتی چو منی بگزین تا من برهم از تو
آری چو تو بگزینم، گر چون تو دگر خیزد
هوش مصنوعی: اگر تو مانند من هستی، انتخاب کن تا من از تو جدا شوم. اما اگر من تو را انتخاب کنم، شاید شخص دیگری مانند تو دوباره به وجود بیاید.
بیچاره دلم بی کس کز شوق رخت هر شب
بر خاک درت افتد در خون جگر خیزد
هوش مصنوعی: دل من بیکس و تنهاست و از شوق دیدن تو هر شب بر زمین در مقابل در خانهات میافتم، و این عشق باعث میشود که خون از دلم بریزد.
چون خاکِ توام آخر ، خونم به چه میریزی
از خون چو من خاکی چه خیزد اگر خیزد
هوش مصنوعی: من مانند خاک تو هستم، پس چرا خونم را به هدر میدهی؟ از کسی مانند من که خاکی است، اگر به حرکت درآید، چه نتیجهای خواهد داشت؟
عطار اگر روزی رخ تازه بود بی تو
آن تازگی رویش از دیدهٔتر خیزد
هوش مصنوعی: عطار اگر روزی چهرهای جدید و زیبا داشته باشد، بدون تو آن زیبایی و تازگی چهرهاش از چشمهای اشکبار من میرود.
حاشیه ها
1396/11/24 21:01
محمد علی آدم پیرا
استاد بنان ، با زیبایی هر چه تمام تر این غزل را در سه گاه و شور اجرا کرده اند.
گلهای جاویدان 19
1404/08/02 20:11
سیدمحمد جهانشاهی
گلهای ... ؟ ؟ بی شماره
1404/08/02 20:11
سیدمحمد جهانشاهی
چون خاکِ توام آخر ، خونم به چه میریزی
1404/08/02 21:11
سیدمحمد جهانشاهی
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳
گرچه ز تو هر روزَم ، صد فتنه دگر خیزد
در عشقِ تو هر ساعت ، دل شیفتهتر خیزد
لعلَت که شکَر دارد ، حقّا که یقینم من
گر در همه خوزستان ، زین شیوه شکَر خیزد
هرگه که چو چوگانی ، زلفِ تو ، به پای افتد
دل در خَمِ زلفِ تو ، چون گوی به سر خیزد
گفتی به برِ سیمین ، زر از تو برانگیزم
آخر ز چو من مفلس ، دانی که چه زر خیزد
قلبی است مرا در بر ، رویی است مرا چون زر
این قلب که برگیرد ، زان وجه چه برخیزد
تا در تو نظر کردم ، رسوایِ جهان گشتم
آری همه رسوایی ، اوّل ز نظر خیزد
گفتی چو منی بگزین ، تا من برَهم از تو
آری چو تو بگزینم، گر چون تو دگر خیزد
بیچاره دلم بی کَس ، کز شوقِ رُخت ، هر شب
بر خاکِ درَت افتد ، در خونِ جگر خیزد
چون خاکِ تو اَم آخر ، خونم به چه میریزی
از خونِ چو من خاکی ، چه خیزد اگر خیزد
عطّار اگر روزی ، رُخ تازه بوَد ، بی تو
آن تازگیِ رویَش ، از دیده ی تر خیزد