غزل شمارهٔ ۲۱۴
چو طوطی خط او پر بر آورد
جهان حسن در زیر پر آورد
به خوش رنگی رخش عالم برافروخت
ز سرسبزی خطش رنگی بر آورد
لب چون لعلش از چشمم گهر ریخت
بر چون سیمش از رویم زر آورد
گل از شرم رخ او خشک لب گشت
ز خشکی ای عجب دامن تر آورد
دهان تنگ او یارب چه چشمه است
که از خنده به دریا گوهر آورد
سر زلفش شکار دلبری را
هزاران حلقه در یکدیگر آورد
فلک زان چنبری آمد که زلفش
فلک را نیز سر در چنبر آورد
فلک در پای او چون گوی میگشت
چو چوگانش به خدمت بر سر آورد
چو شد عطار لالای در او
ز زلفش خادمی را عنبر آورد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو طوطی خط او پر بر آورد
جهان حسن در زیر پر آورد
هوش مصنوعی: زمانی که طوطی خط او را بالا برد، تمامی زیباییها و جاذبههای جهان زیر بال او قرار گرفت.
به خوش رنگی رخش عالم برافروخت
ز سرسبزی خطش رنگی بر آورد
هوش مصنوعی: به زیبایی و درخشندگی چهرهاش، دنیا را روشن کرد و از سبزی خط حیاتش، رنگی دلپذیر ایجاد کرد.
لب چون لعلش از چشمم گهر ریخت
بر چون سیمش از رویم زر آورد
هوش مصنوعی: لب او مانند سنگ قیمتی است که از چشمم اشک میریزد و چهرهاش مثل نقره است که بر چهرهام طلا میتاباند.
گل از شرم رخ او خشک لب گشت
ز خشکی ای عجب دامن تر آورد
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و حیا او، گلها پژمرده و لبهایشان خشک شدهاند، اما به راستی شگفتانگیز است که او دامن خیس و تر را به همراه دارد.
دهان تنگ او یارب چه چشمه است
که از خنده به دریا گوهر آورد
هوش مصنوعی: دهان باریک او همچون چشمهای است که از خندهاش گوهرهایی به دریا میفرستد.
سر زلفش شکار دلبری را
هزاران حلقه در یکدیگر آورد
هوش مصنوعی: موهای او همچون صید دلربایی، هزاران حلقه را به هم پیوند داده است.
فلک زان چنبری آمد که زلفش
فلک را نیز سر در چنبر آورد
هوش مصنوعی: آسمان نیز به خاطر زیبایی و پیچش زلف او به دور خودش چرخید و تحت تأثیر قرار گرفت.
فلک در پای او چون گوی میگشت
چو چوگانش به خدمت بر سر آورد
هوش مصنوعی: آسمان در برابر او همچون گوی به دور میچرخید، همچنان که چوگان به خدمت او آمده بود.
چو شد عطار لالای در او
ز زلفش خادمی را عنبر آورد
هوش مصنوعی: وقتی عطار خاموش شد، از زلف او خادمی عطری به نام عنبر آورد.