گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۱

تا دوست بر دلم در عالم فراز کرد
دل را به عشق خویش ز جان بی نیاز کرد
دل از شراب عشق چو بر خویشتن فتاد
از جان بشست دست و به جانان دراز کرد
فریاد برکشید چو مست از شراب عشق
بیخود شد و ز ننگ خودی احتراز کرد
چون دل بشست از بد و نیک همه جهان
تکبیر کرد بر دل و بر وی نماز کرد
بر روی دوست دیده چو بر دوخت از دو کون
این دیده چون فراز شد آن دیده باز کرد
پیش از اجل بمرد و بدان زندگی رسید
ادریس وقت گشت که جان چشم باز کرد
چندان که رفت راه به آخر نمی‌رسید
در هر قدم هزار حقیقت مجاز کرد
عطار شرح چون دهد اندر هزار سال
آن نیکویی که با دل او دلنواز کرد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا دوست بر دلم در عالم فراز کرد
دل را به عشق خویش ز جان بی نیاز کرد
هوش مصنوعی: دوست با محبت و توجهش در دلم احساس عروج و بلندی ایجاد کرد و عشق او به قدری عمیق بود که مرا از نیاز به هر چیز دیگری بی‌نیاز ساخت.
دل از شراب عشق چو بر خویشتن فتاد
از جان بشست دست و به جانان دراز کرد
هوش مصنوعی: دل به خاطر عشق مانند شرابی که بر خود می‌ریزد، از جان خود دست شسته و به معشوق روی آورده است.
فریاد برکشید چو مست از شراب عشق
بیخود شد و ز ننگ خودی احتراز کرد
هوش مصنوعی: او از شادی عشق مانند کسی که از شراب مست شده فریاد می‌کشد و به خاطر بی‌خودی‌اش دیگر به شرم و خودخواهی‌اش توجهی نمی‌کند.
چون دل بشست از بد و نیک همه جهان
تکبیر کرد بر دل و بر وی نماز کرد
هوش مصنوعی: زمانی که دل از خوبی‌ها و بدی‌ها پاک شد، تمام جهان به احترام او تسبیح گفت و بر او نماز خواند.
بر روی دوست دیده چو بر دوخت از دو کون
این دیده چون فراز شد آن دیده باز کرد
هوش مصنوعی: وقتی که چشم من را بر روی دوست دوخت، از دو طرف این چشم، وقتی که به بالا رفت، آن چشم را دوباره باز کرد.
پیش از اجل بمرد و بدان زندگی رسید
ادریس وقت گشت که جان چشم باز کرد
هوش مصنوعی: ادریس قبل از اینکه زمان مرگش فرا برسد، از دنیا رفت و به زندگی دیگری دست یافت. زمانی رسید که جانش آغاز به مشاهده و درک کرد.
چندان که رفت راه به آخر نمی‌رسید
در هر قدم هزار حقیقت مجاز کرد
هوش مصنوعی: در طول مسیر، هرگز به پایان نرسید و در هر قدم، هزاران واقعیت غیرواقعی را تجربه کرد.
عطار شرح چون دهد اندر هزار سال
آن نیکویی که با دل او دلنواز کرد
هوش مصنوعی: عطار چگونه می‌تواند به مدت هزار سال توصیف کند آن زیبایی و نیکی که دل او را نوازش کرده است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۰۱ به خوانش عندلیب