غزل شمارهٔ ۱۹۰
بار دگر پیر ما رخت به خمار برد
خرقه بر آتش بسوخت دست به زنار برد
دین به تزویر خویش کرد سیهرو چنانک
بر سر میدان کفر گوی ز کفار برد
نعرهٔ رندان شنید راه قلندر گرفت
کیش مغان تازه کرد قیمت ابرار برد
در بر دیندار دیر چست قماری بکرد
دین نود ساله را از کف دیندار برد
درد خرابات خورد ذوق می عشق یافت
عشق برو غلبه کرد عقل به یکبار برد
چون می تحقیق خورد در حرم کبریا
پای طبیعت ببست دست به اسرار برد
در صف عشاق شد پیشهوری پیشه کرد
پیشهوری شد چنانک رونق عطار برد
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بار دگر پیر ما رخت به خمار برد
خرقه بر آتش بسوخت دست به زنار برد
هوش مصنوعی: پیر ما دوباره به میخانه رفت و لباسش را در آتش سوزاند و به کمربند زهدش دست زد.
دین به تزویر خویش کرد سیهرو چنانک
بر سر میدان کفر گوی ز کفار برد
هوش مصنوعی: دین به نیرنگ و فریب خود، چهرهای زشت و نادرست به ثمر رسانید، بهگونهای که در میدان کفر، کلامی از طرف کافران به زبان آورد.
نعرهٔ رندان شنید راه قلندر گرفت
کیش مغان تازه کرد قیمت ابرار برد
هوش مصنوعی: ناله و فریاد رندان را شنید و به سوی زندگی آسان و بیغش قلندران رفت. دینی جدید از اهل میگرفت و ارزش افراد نیکوکار را بالا میبرد.
در بر دیندار دیر چست قماری بکرد
دین نود ساله را از کف دیندار برد
هوش مصنوعی: در آغوش دیندار، فردی باهوش و زرنگ، با بازی قمار، باورها و دین نود ساله را از دیندار گرفت.
درد خرابات خورد ذوق می عشق یافت
عشق برو غلبه کرد عقل به یکبار برد
هوش مصنوعی: در دل خراباتی، شخصی با درد زیادی روبهرو میشود و از لذت شراب سرمست میگردد. عشق بر او چیره میشود و عقلش به یکباره تحتالشعاع قرار میگیرد.
چون می تحقیق خورد در حرم کبریا
پای طبیعت ببست دست به اسرار برد
هوش مصنوعی: وقتی حقیقت به دلایل عمیق و معنوی وارد میشود، محدودیتهای دنیای مادی از بین میروند و روح به کشف رازها و معانی عمیقتر میپردازد.
در صف عشاق شد پیشهوری پیشه کرد
پیشهوری شد چنانک رونق عطار برد
هوش مصنوعی: پیشهوری از عشق به جایی رسید که مانند عطار شهرت و رونق پیدا کرد.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۹۰ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1396/12/04 21:03
نادر..
چون می تحقیق خورد
دست به اسرار برد