گنجور

غزل شمارهٔ ۱۸۶

بر در حق هر که کار و بار ندارد
نزد حق او هیچ اعتبار ندارد
جان به تماشای گلشن در حق بر
خوش بود آن گلشنی که خار ندارد
مست خراب شراب شوق خدا شو
زانکه شراب خدا خمار ندارد
خدمت حق کن به هر مقام که باشی
خدمت مخلوق افتخار ندارد
تا بتند عنکبوت بر در هر غار
پردهٔ عصمت که پود و تار ندارد
ساختن پرده آنچنان ز که آموخت
از در آنکس که پرده‌دار ندارد
تا دل عطار در دو کون فروشد
از پی آن بار بار بار ندارد

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر در حق هر که کار و بار ندارد
نزد حق او هیچ اعتبار ندارد
هوش مصنوعی: هر کس که در امور خود کوشا نباشد و تلاش نکند، در نظر خداوند ارزش و جایگاهی ندارد.
جان به تماشای گلشن در حق بر
خوش بود آن گلشنی که خار ندارد
هوش مصنوعی: جان به تماشای باغی خوش است که در آن هیچ خاری وجود نداشته باشد.
مست خراب شراب شوق خدا شو
زانکه شراب خدا خمار ندارد
هوش مصنوعی: خود را غرق عشق و شوق الهی کن، زیرا شوق به خدا هیچ گونه نشئگی یا اعتیادی به دنبال ندارد.
خدمت حق کن به هر مقام که باشی
خدمت مخلوق افتخار ندارد
هوش مصنوعی: هرچقدر هم که در مقام و جایگاه بالایی باشی، خدمت به خداوند اهمیت دارد و خدمت به مخلوق نمی‌تواند افتخاری به شمار آید.
تا بتند عنکبوت بر در هر غار
پردهٔ عصمت که پود و تار ندارد
هوش مصنوعی: نه تنها عنکبوت هر جا که بخواهد می‌تواند تار بزند، بلکه در مکان‌هایی که به نظرمان به دور از آلودگی و ناپاکی است، نیز این امکان وجود دارد. این نشان‌دهنده vulnerability و پتانسیل آسیب‌پذیری حتی در جاهایی که فکر می‌کنیم از آلودگی و بدی در امان‌اند.
ساختن پرده آنچنان ز که آموخت
از در آنکس که پرده‌دار ندارد
هوش مصنوعی: پرده‌اي را اين‌گونه مي‌سازند كه از شخصي آموختند كه خودش پرده‌دار نيست.
تا دل عطار در دو کون فروشد
از پی آن بار بار بار ندارد
هوش مصنوعی: عطار برای به دست آوردن هدف‌های بزرگ و ارزشمند، حتی اگر به قیمت سختی‌ها و مشقت‌ها باشد، حاضر است دل و جان خود را فدای آن کند. در واقع، او می‌فهمد که برای رسیدن به مقاصد عالی، نباید از تلاش و زحمت هراس داشت.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۸۶ به خوانش عندلیب