گنجور

غزل شمارهٔ ۱۷۹

خطی کان سرو بالا می‌درآرد
برای کشتن ما می‌درآرد
به زیبایی گل سرخش به انصاف
خطی سرسبز زیبا می‌درآرد
بگرد روی همچون ماه گویی
هلالی عنبرآسا می‌درآرد
پری رویا کنون منشور حسنت
ز خط سبز طغرا می‌درآرد
ازین پس با تو رنگم در نگیرد
که لعلت رنگ مینا می‌درآرد
هر آن رنگی که پنهان می‌سرشتی
کنون روی تو پیدا می‌درآرد
هر آن کشتی که من بر خشک راندم
کنون چشمم به دریا می‌درآرد
به ترکی هندوی زلف تو هر دم
دلی دیگر ز یغما می‌درآرد
سر زلفت که جان ها دخل دارد
چنین دخلی به تنها می‌درآرد
ولی بر پشتی روی چو ماهت
بسا کس را که از پا می‌درآرد
فرید از دست زلفت کی برد سر
که زلفت سر به غوغا می‌درآرد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خطی کان سرو بالا می‌درآرد
برای کشتن ما می‌درآرد
هوش مصنوعی: سرو بلند و زیبا با ظرافت و شگفتی خود، ما را مجذوب کرده و به نوعی ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد، گویی قصد دارد به ما آسیب برساند.
به زیبایی گل سرخش به انصاف
خطی سرسبز زیبا می‌درآرد
هوش مصنوعی: به زیبایی گل سرخ، خط سبزی زیبا و دلنشین به طور منصفانه جلوه‌گری می‌کند.
بگرد روی همچون ماه گویی
هلالی عنبرآسا می‌درآرد
هوش مصنوعی: به دور تو می‌چرخد، مانند ماه که زیبایی‌اش مانند هلالی است که با عطر خوش عطرعنبر می‌درخشد.
پری رویا کنون منشور حسنت
ز خط سبز طغرا می‌درآرد
هوش مصنوعی: با نگاهی به زیبایی و جذابیت تو، حس دلنشینی در دل ایجاد می‌کند که مانند نور رنگین از یک منشور به نظر می‌رسد.
ازین پس با تو رنگم در نگیرد
که لعلت رنگ مینا می‌درآرد
هوش مصنوعی: از این پس با تو رابطه‌ای نمی‌زنم، زیرا زیبایی تو باعث می‌شود که رنگ و جلوه من محو شود و درخشش خاصی مانند لعل پیدا کند.
هر آن رنگی که پنهان می‌سرشتی
کنون روی تو پیدا می‌درآرد
هوش مصنوعی: هر رنگ و حالتی که در درون تو وجود داشت و آن را پنهان کرده بودی، اکنون در چهره و وجود تو نمایان شده است.
هر آن کشتی که من بر خشک راندم
کنون چشمم به دریا می‌درآرد
هوش مصنوعی: هر کشتی که من در خشکی به حرکت درآوردم، حالا چشمانم به دریا می‌نگرد.
به ترکی هندوی زلف تو هر دم
دلی دیگر ز یغما می‌درآرد
هوش مصنوعی: هر لحظه دل دیگری از زیبایی‌های زلف تو به چنگ می‌آید.
سر زلفت که جان ها دخل دارد
چنین دخلی به تنها می‌درآرد
هوش مصنوعی: سر زلف تو به قدری زیبایی و کشش دارد که جان‌ها را به خود جذب می‌کند. این جذبه به‌طور مستقل و تنها می‌تواند وارد دل‌ها شود.
ولی بر پشتی روی چو ماهت
بسا کس را که از پا می‌درآرد
هوش مصنوعی: امّا بر روی پشتی، چهره‌ات چون ماه، افرادی هستند که با دیدن تو از پا درمی‌آیند.
فرید از دست زلفت کی برد سر
که زلفت سر به غوغا می‌درآرد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند از چنگال زلف‌های تو رها شود، زیرا زلف‌های تو همواره سبب شور و هیجان می‌شوند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۷۹ به خوانش عندلیب